
موسیقی هنری ایران
بهنام بانی در مرکز یهودیان کنسرت برگزار نکرده است
تور کنسرتهای بهنام بانی در استرالیا در حالی به اتمام رسیده است که برگزاری یکی از کنسرتها در شهر ملبورن با حاشیههایی همراه بوده است.
به گزارش ایسنا، یکی از خبرگزاریهای داخلی محل برگزاری کنسرت بهنام بانی در شهر ملبورن را متعلق به «شورای ملی زنان یهودی» دانسته و بر اساس مدارکی که ارائه کرده مدعی شده است که در این مرکز فعالیتهای مذهبی متعلق به یهودیت و صهیونیسیم انجام میشود.
در گزارش یاد شده، آمده است که «این مرکز در سال ۱۹۲۷ تاسیس شده است و فعالیتهای مذهبی دارد. در این شورا نشستهای دورهمی و سازماندهی اعضا انجام میشود و عمدهی فعالیتشان در راستای تفکرهای فمنیستی است. آنچه در Besen Centre میگذرد مُلهم از ارزشهای یهودیت است.»
در ادامه این گزارش آورده شده است: «حال باید دید چرا بهنام بانی و برنامهگزارانش تصمیم به اجرای کنسرتشان در چنین مرکزی گرفتهاند؛ مرکزی که احتمالا ارتباط مستقیم با لابی صهیونیسم دارد.»
اما پیگیریهای ایسنا حکایت از آن دارد که کنسرت بهنام بانی در مرکز دیگری برگزار شده است و اصولا در مرکز مورد اشاره این خبرگزاری هیچ کنسرت ایرانی برگزار نشده است.
مرکز مورد اشاره این خبرگزاری داخلی با نام «The Eva Besen Centre» در منطقهای در جنوب شرق ملبورن واقع شده است؛ این در حالی است که محل برگزاری کنسرت بهنام بانی با نام «The Besen Centre» در شرق ملبورن و در فاصله ۲۰ دقیقهای از محل شورای ملی زنان یهودی قرار گرفته است.
بر این اساس، به نظر میرسد که تشابه اسمی دو مرکز باعث به وجود آمدن این اشتباه شده است.
درمان درد با موسیقی/مناجاتخوانانی از آذربایجان، مازندران، بوشهر و سراوان در تهران
هوشنگ جاوید در برنامه «محفل مناجاتخوانی» گفت: مناجاتخوانی مخاطب را به سویی میکشاند تا با بیان بیپرده دردها و رنجهای درونیاش به آرامش روانی دست پیدا کند، به این سبب میتوان مناجاتخوانی را در ردیف موسیقیدرمانی نیز به شمار آورد.
به گزارش ایلنا، انجمن موسیقی ایران با همکاری فرهنگستان هنر روز گذشته، چهارشنبه نهم خرداد ویژه برنامه «محفل مناجاتخوانی» را با حضور تعدادی از استادان و هنرمندان پیشکسوت موسیقی نواحی ایران برگزار کرد.
در این برنامه عاشیق احد ملکی از آذربایجان، محمدرضا اسحاقی از مازندران، کرم میرزا زبردست از بوشهر و حمیدالله سیدزاده از سراوان به اجرای برنامه پرداختند. شاهین فرهت (آهنگساز)، احمد صدری (مشاور معاون هنری) و علی ثابتنیا (مدیرعامل انجمن موسیقی) از دیگر مهمانان این برنامه بودند که در تالار ایران فرهنگستان هنر برگزار شد.
نسبت خسرو پرویز و مناجات سحرگاهی
هوشنگ جاوید، پژوهشگر موسیقی اقوام ایران در ابتدای این برنامه گفت: در برنامهای که امروز شاهد آن هستیم یکی از هنرمندان شروهخوان کشورمان بعد از 16 سال دوری از برنامهها و جشنوارههای کشوری به اجرای آثاری ارزشمند میپردازد. استاد محمدرضا اسحاقی و استاد احد ملکی هم از هنرمندانی هستند که شما با کارها و آثار این عزیزان آشنایی کافی دارید. ما امروز علاوه بر میزبانی از این هنرمندان ارزشمند از جوانان هنرمندی هم دعوت کردهایم که تصمیم دارند موسیقی منطقه سراوان از جمله ذکرهای صاحبی را برای شما اجرا کنند. این قطعات به نوعی برای اولین بار است که در تهران اجرا میشوند.
او ضمن ارائه تعریف و تاریخچهای از مناجات و مناجاتخوانی گفت: تاریخ مناجات در ایران به هزارههای پیش از زرتشت و اسلام میرسد، براساس مکشوفات و شواهد تاریخی موجود که بر سنگنگارهها و یا نقوش یافته شده، دیده میشود شاهد تاریخی و سند محکم برای مناجاتخوانی در ایران، مواردی در یسناهاست که مربوط به دین زرشت است.
این پژوهشگر بیان کرد: به گفتوگو نشستن با معبود و راز دل با او گفتن، از راههای نزدیکی انسان با خداوند بود و دین زرتشت به عنوان فرهنگی ریشهدار که به شکلی ژرف در بین ایرانیان گسترش پیدا کرد، مناجات را از دستورات لازمالاجرا برای درباریان و مردم دانست. به هر ترتیب از داستان روی کار آمدن خسرو پرویز، براساس سند پژوهشی شاهنامه که فردوسی به ما میدهد، رسم مناجات سحرگاهی در ایران و بین شاهان ایرانی مرسوم بوده و باید اجرایش می کردهاند.
جاوید افزود: میتوان دریافت که سحرخوانی در ایرانِ پیش از اسلام، هنری درباری بوده و پس از اسلام و با نیاز بیدارسازی مردم در سحرگاهان به ویژه ماه رمضان، درباریان مسلمان شده آن را به عنوان روشی برای بیدارسازی مردم هنگام سحرهای رمضان به کار گرفتند و به صورت هنری مردمی در خدمت دین و مذهب درآمد.
بیتوجهی به هنر «بسمالله خوانی»
جاوید بعد از اجرای استاد محمدرضا اسحاقی به هنر بسمالله خوانی ذیل مناجاتخوانی اشاره کرد و توضیح داد: بسمالله خوانی هنری است که متاسفانه در این 70 ساله اخیر به آن نگاه جدی نشده است. اگر بخواهیم فقط به بسمالله خوانی بپردازیم و این پرسش را بپرسیم که چقدر این هنر در زمان ما باقی مانده؟ باید پاسخ داد بیش از هفت تا هشت هنرمند ازجمله استاد اسحاقی در این حوزه باقی نمانده است. جای تاسف است که در این زمینه ما حتی شاعری هم نداریم که بخواهد به این موضوع بپردازد.
سپس جاوید از استاد کرم میرزا زبردست، هنرمند پیشکسوت موسیقی نواحی و از مداحان صاحبنام منطقه بوشهر دعوت کرد تا روی صحنه برود و قطعاتی را برای مخاطبان اجرا کند. قطعه «نادعلی»، قطعهای در رثای شهادت حضرت علی (ع)، بخشی از شروههای منطقه بوشهر و آوازهای «دُم دُم سحری» آثاری بودند که توسط استاد زبردست اجرا شد.
مناجاتخوانی را میتوان در ردیف موسیقیدرمانی به شمار آورد
هوشنگ جاوید بعد از اجرای استاد زبردست با اشاره به وجوه مختلف مناجاتخوانی گفت: مناجات، چه در ادب و چه در موسیقی سبک به شمار نمیآید، بلکه موضوع یا گونهای با کارکردهای گوناگون شناختی، عقیدتی و اجتماعی است که همواره از سایر هنرها به ویژه موسیقی بهرهمند شده است. در ادبیات، مناجات در دسته ادب آموزشی قرار میگیرد که گونهای ارشاد و تبلیغ غیرمستقیم مفاهیم اخلاقی، دینی و مذهبی در آن نهفته است و چون کار اصلی خوانندگانِ مردمی، ادب آموزشی بوده و هست، بنابراین مناجاتخوانی از وظایف آنها به شمار میآید. بخش مهم مناجاتسرایی و مناجاتخوانی، شناساندن ذات احدیت به دیگران است، یعنی گونهای بیان برداشت اندیشه خود از خدا برای شنوندگان، به همین دلیل کار نیایشگر یا سحوریخوان، یا مناجاتخوان برای ارائه مفاهیم دشوار میشود، زیرا بیان ساده و راحت مخاطب را به سویی میکشاند تا با بیان بیپرده دردها و رنجهای درونیاش به آرامش روانی دست پیدا کند، به این سبب میتوان مناجاتخوانی را در ردیف موسیقیدرمانی نیز به شمار آورد.
او با ذکر جزییاتی از گسترش مناجاتسرایی در ایران بعد از ظهور اسلام گفت: سرودن و پدید آمدن مناجاتنامهها نقش موثری در دگرگونی ادب پارسی داشت، پس از انصاری و ابوالخیر، در درازای زمان غزل نیز به یکی از جنبههای بارز مناجاتسرایی افزوده شد و حافظ، مولوی و عطار هم به آن پرداختند اما بستر مناجاتسرایی در فرهنگهای بومی ایران دوبیتی و رباعی بود، گرچه از مثنوی بیشتر و از غزل کمتر استفاده شده است. پس از تکمیل شدن سرایشها این نظم و سرایش به مرور با موسیقی مرتبط شد و از این اتحاد، شیوهای هنرمندانه برای بیان زیباتر معنوی پدید آمد که آن را مناجاتخوانی مینامیم و برحسب فرهنگهای موجود هر کشور نامهایی چون سحرخوانی، شبخوانی، چاووش سحر، سحوری، ذکر سحر و غیره پیدا کرد.
این مدرس دانشگاه ادامه داد: پس از این فرآیند بود که برای این هنر تازه دستورات موسیقایی نوشته، تبیین و تدوین شد که تاکنون به اسناد بازمانده که در کتابخانهها خاک بیتفاوتی خودمان را میخورد، وقعی ننهادهایم.
عاشیق احد ملکی، پژوهشگر و نوازنده موسیقی منطقه آذربایجان هم بعد اجرای استاد زبردست روی صحنه آمد و به اجرای بخشهایی از مناجاتخوانی این منطقه پرداخت.
پیوند با مناجاتخوانی؛ از بخشیهای خراسان تا تنبورنوازان زاگرس
هوشنگ جاوید پس از اجرای این بخش به بیان گوشههای دیگری از مباحث مربوط به مناجاتخوانی پرداخت و گفت: در مناجات تعصبات قومی و نژادی و منطقهای کنار گذاشته میشود و آنچه مد نظر است خدا، ایمان و یقین افراد است. هنر مناجاتخوانی پس از دوران مغول با ادوات موسیقی نیز اجرا شد، در خراسان به کار بخشیها و استادان دوتارنواز آمد، در شمال غربی وارد کار عاشیقها شد، در مناطق زاگرس به همراه نوای تنبور و یا ضرباهنگ دف و تاس اجرا شد و در سایر مناطق به همراه نی، نقاره و یا شیپور به کار رفت. در واقع مناجاتخوانی در ایران از انحصارِِ هنگام سحر اجرا شدن بیرون آمد و به سایر اوقات زندگی ایرانیان کشیده شد.
جاوید تصریح کرد: از هنر مناجاتخوانی ضرورت پدید آمدن هنرهای بسمالله خوانی و صلواتخوانی هم پدید آمد که هرکدام دارای ویژگیهای خود هستند که جای پردازش در وقتی دیگر دارد، ضمن اینکه هنر مناجاتسرایی به لحاظ جمالشناسی به تفاسیر زیادی برمیخورد که هر کدام جای پژوهش، بررسی و نگاهی نو دارد که تاکنون هیچ یک از دستگاههای فرهنگی هنری کشورمان به آن نپرداختهاند.
او در پایان صحبتهای خود از حمیدالله سیدزاده و حسینینژاد هنرمندان منطقه مرزی سراوان دعوت کرد تا به اجرای ذکرهای صاحبی این منطقه بپردازند.
سرانجامِ یک سمفونی برای کوروش کبیر
«سمفونی کوروش کبیرِ» لوریس چکناواریان که در سال 2017 ضبط شد؛ سرانجام به بازار میآید.
به گزارش ایلنا، آلبوم «سمفونی کوروش کبیر» با آهنگسازی و رهبری ارکستر لوریس چکناوریان با اجرای ارکستر سمفونیک لندن و ارکستر ویسز، فردا، یکشنبه، ششم خرداد توزیع میشود.
این سمفونی شامل قطعاتی چون «سیل و تاک»، «نخستین رویای آستیاگ، پادشاه ماد، باران»، «دومین رویای آستیاگ، سیل»، «زایش و ربودهشدن کوروش، اندوه ماندانا»، «کودکی کوروش در میان شبانان دشت، داستان شبانی»، «خشم استیاگ و مجازات کردن هارپاگ، سردار مادی»، «نبرد پاسارگاد، کوروش، استیاگ را شکست داده و امپراتوری پارسی را بنا مینهد»، «کوروش، شاه شاهان»، «نوروز، روز سال نو، اجتماع شهریاران»، «عشق کوروش و کاساندرا، دختر فرناسپ»، «ازدواج شاهانه»، «نبرد تیمبرا، کوروش، کرزوس پادشاه لیدیه را شکست میدهد»، «داینو، نیایش اسیران یهودی بابل، سرود عید فصح»، «ورود پیروزمندانه کوروش به بابل» و «منشور حقوق بشر کوروش، تدهین شده توسط خداوند» است.
«سمفونی کوروش کبیر» در سال 2017 با ناظر ضبطی آتش ارگا و صدابرداری مایک هچ و فلوتینگ ارت و ادیت و میکس و مسترینگ دیوید روول ضبط شده است.
توضیح درباره کنسرت شبهای موسیقی خراسان
مدیر پروژه شبهای موسیقی خراسان درباره تبلیغ برخی از هنرمندان برای فروش بلیت موسیقی شبهای خراسان با عکس عثمان محمدپرست، با وجود آنکه این هنرمند اجرایی در این کنسرتها نداشته است، گفت: ما در هیچ جایی اعلام نکردیم که قرار است عثمان محمدپرست اجرا داشته باشد.
علیرضا جلالیان در گفتوگو با ایسنا، درباره کنسرت شبهای خراسان بیان کرد: پرویز پرستویی ـ هنرمند سینما ـ نیز که در دنیای مجازی با عکس این استاد تبلیغ موسیقی شبهای خراسان را کرده بود، پُست خود را اصلاح کرد. فعالان حوزه موسیقی میدانند که عثمان محمدپرست روی ویلچر مینشیند و توانایی اجرای موسیقی ندارد. خود او هم اعلام کرده بود که «از من گذشت. سالها مسیر موسیقی اقوام را پیش بردم و هیچ حمایتی از من نشد» و خواستهاش این بود که از هنرمندان دیگری که این مسیر را پیش میبرند حمایت شود.
او بیان کرد: هر اتفاقی را که امروز مردم دوست داشته باشند و بخواهند آن را رقم بزنند، قطعا به خوبی اتفاق میافتد ولی این باعث تاسف است که برای برگزاری کنسرت موسیقی اقوام، باید جمعی از هنرمندان دست به کار شوند و به مردم بگویند از آن حمایت کنند. نسل امروز نه عثمان محمدپرست و نه موسیقی اقوام را که گنجینه ارزشمندی است میشناسد.
مدیر پروژه شبهای موسیقی خراسان ادامه داد: بلیت کنسرتهایی که در حوزه موسیقی پاپ برگزار میشود، خیلی زود سُلد اَوت میشوند اما وقتی صحبت از سنتها و ارزشها به میان میآید و گروهی میخواهند هنر منطقه خود را در معرض دید عموم بگذارند با مشکل مواجه شده و مجبور میشویم دست به دامن هنرمندان حوزههای دیگر شویم یا کمپین راهاندازی کنیم تا برخی از افراد بتوانند هنر خود را در معرض نمایش بگذارند!
وی در پاسخ به اینکه آیا برای اولین بار کنسرت موسیقی آن هم در حوزه اقوام برگزار کرده است؟ توضیح داد: ما مؤسسه برگزارکننده کنسرت که گروهی را میآورند تا کنسرتی برگزار کنند و از کنار آن نفع مالی ببرند، نیستیم. ما از حوزههای فرهنگی و هنری حمایت میکنیم و چون گروههای موسیقی برای برگزاری کنسرت در خراسان محدودیت دارند و حمایت نمیشوند، ما نیز از این منطقه شروع کردیم. قصد ما فقط معرفی موسیقی اقوام منطقه خراسان بود تا گروههای موسیقی این منطقه به شهرهای دیگر معرفی شوند و اگر نمیتوانند در خانه خودشان موسیقی برگزار کنند حداقل این کار را در شهرهای دیگر انجام دهند.
جلالیان با بیان اینکه این مؤسسه فرهنگی و هنری تاسیس شده تا به هنرمندان ساکن شهرستان در رشتههای مختلف بپردازد، افزود: قصد ما این است امکانی را فراهم کنیم تا هنرمندان شهرهای دیگر هم دیده و معرفی شوند و در حوزهها و مناطق خود تاثیرگذار باشند. ما همه این اقدامات را با هزینه شخصی انجام میدهیم. تمام تلاش ما این است، مسیری را که عثمان محمد پرست در سالهای گذشته پیش برد، متوقف نشود تا گروههای موسیقی خراسان بتوانند هنر خودشان را به شهرهای دیگر هم معرفی کنند.
او ادامه داد: موسیقی اقوام خراسان امروز در خانه خودشان هم مظلوم واقع شدهاند، امکان اجرا ندارند و هیچ حمایتی از آنها نمیشود. عثمان محمد پرست از خواف با ویلچر به تهران میآید و خواستهاش این است که به مردم دیارش خدمت کند و اگر صحبتی از حمایت میکند، آن را برای خودش نمیخواهد بلکه برای موسیقی اقوام و هنرمندان منطقهاش میخواهد. این در حالی است که ما از مسوولان مرتبط با این حوزه دعوت کردیم که برای تجلیل از عثمان محمد پرست که ۲۹ اردیبهشت ماه و همزمان با اجرای گروه موسیقی سیمرغ برگزار شد، حاضر شوند اما متاسفانه با آنکه در چند قدمی اجرای این برنامه بودند، در این مراسم حاضر نشدند.
مدیر پروژه شبهای موسیقی خراسان درباره اینکه چه نیازی است که به فاصله دو ماه و برای دو بار از یک استاد موسیقی تجلیل شود؟ اظهار کرد: ظرفیت سالن و تعداد مخاطبانی که در اسفندماه از عثمان محمد پرست تجلیل کردیم در شان این استاد نبود و این بار که سالن اجرا پر بود، ترجیح دادیم این پیشکسوت موسیقی هم برای اجرا گروهها حضور داشته باشد و هم با توجه به بضاعت ما مورد تجلیل دوباره قرار بگیرند.
جلالیان با بیان اینکه در حال بررسی هستیم تا مشابه برنامه شبهای موسیقی خراسان را برای شهرها و موسیقی مناطق دیگر اجرا کنیم، افزود: این برنامه با موسیقی اقوام منطقه خراسان شروع شد. حوزه موسیقی عثمان محمد پرست را میشناسند اما نسل جوان موسیقی نواحی را نمیشناسند و نیاز بود که به این موضوع پرداخته شود.
او درباره اینکه چه تضمینی وجود دارد که بلیت کنسرت موسیقی اقوام مناطق دیگر که قرار است در آینده برگزار شود، با توجه به اینکه بلیت کنسرت موسیقی شبهای خراسان نیز با کمک هنرمندان دیگر به فروش رفت، فروخته شود؟ توضیح داد: مردم کشور ما فرهنگ و هنر خودشان را دوست دارند و همان طور که به شبهای موسیقی خراسان پرداخته شد، برنامههای دیگر هم مورد توجه قرار میگیرد و در این زمینه جای نگرانی نیست. پیشبینی میکنیم وقتی در این زمینه به اندازه کافی اطلاعرسانی شود، مردم به آن نقطه میرسند که باید از موسیقی اقوام کشور خود حمایت کنند.
مدیر پروژه شبهای موسیقی خراسان اضافه کرد: سیستم دولتی تنها کمکی که به ما کرد صدور مجوز برای اجرای موسیقیها بوده است. اتفاق خوبی که در شبهای موسیقی خراسان افتاد این بود که توانستیم حدود ۸۰ درصد هزینه را از بخش فروش بلیت تامین کنیم؛ این در حالی است که بخشی از این هزینه صرف اجاره سالن، رفت و آمدها، اقامت هنرمندان شد. ما قبل از اجرا با گروههای شرکتکننده صحبت کردیم که بضاعتی برای پرداخت دستمزد به آنها نداریم و نمیتوانیم آن طور که دوست داریم هنرمندان را تامین مالی کنیم البته هدایایی برای حضور گروها در این برنامه در نظر گرفته شد.
جلالیان همچنین درباره هزینه حاصل از فروش بلیتهای شبهای موسیقی خراسان اظهار کرد: هنوز آماری نداریم.
او درباره معیار انتخاب گروههای موسیقی خراسان نیز توضیح داد: با برخی از فعالان موسیقی اقوام خراسان صحبت کرده بودیم اما خطکشی برای اینکه چه گروهی خوب یا بد هست، نداریم. عقیده ما این است که گروهها باید در مقابل استادی اجرا کنند و نیاز دارند اگر نقصی در اجرای آنها وجود دارد گفته شود تا مشکلات خود را در مسیری که پیش میروند، برطرف کنند. بحث ما حمایتی است. تصمیم داشتیم در موسیقی شبهای خراسان سه گروه و هر گروه دو اجرا داشته باشند که برای سانس دوم روز سوم ۴۰ درصد بلیتها به فروش نرسید. در واقع این برنامه با حضور دو گروه که هر کدام دو اجرا داشتند، برگزار شد.
به گزارش ایسنا، موسیقی شبهای خراسان قرار بود در اسفند ماه سال ۱۳۹۶ برگزار شود که به دلیل استقبال نکردن مردم بلیتهای آن به فروش نرسید و در نهایت در یک مراسم از عثمان محمدپرست ـ نوازنده پیشکسوت دوتار خراسان ـ با حضور معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تجلیل شد. قرار شد کنسرت شبهای موسیقی خراسان بار دیگر در اردیبهشت ماه برگزار شود که این بار نیز به دلیل استقبال نکردن مردم در آستانه لغو قرار گرفت اما با دعوت برخی از هنرمندان سینما در دنیای مجازی برای خرید بلیت این رویداد فرهنگی تقریبا همه بلیتهای این اتفاق به جز سانس دوم روز آخر فروخته شد و در نهایت این کنسرتها برگزار شد.
عثمان محمدپرست:
در رودربایستی گیر کردم!
نوازنده پیشکسوت دوتار خراسان درباره کنسرت موسیقی محلی خراسان که اخیرا برگزار شد، گفت: با درخواست مسؤول برگزاری، در رودربایستی گیر کردم و بعد از خواهش بسیار گفت برایم بلیت هواپیما میگیرد تا فقط برای سخنرانی در یکی از روزهای اجرای کنسرت حاضر شوم، من هم پذیرفتم.
عثمان محمدپرست در گفتوگو با ایسنا، بیان کرد: در کنسرت موسیقی خراسان که در تهران برگزار شد، من هیچ اجرایی نداشتم . قبل از برگزاری کنسرت با من تماس گرفتند و خواهش کردند که اجرا کنم اما قبول نکردم، زیرا من بیمارم، روی ویلچر مینشینم و اصلا نمیتوانم راه بروم. من در این کنسرت اجرا نداشتم. برایم بلیت هواپیما تهیه کردند و برای دو شب به تهران آمدم، با اینکه اجرایی نداشتم اما چند دقیقهای صحبت کردم.
او با بیان اینکه برایم سخت بود که به تهران سفر کنم، افزود: اما شخصی که با من تماس گرفت، اصرار زیادی کرد و گفت «این کار برای شما و موسیقی خراسان انجام شده است، در اصل شما موسیقی خراسان هستی»، من هم بعد از شنیدن این حرفها پذیرفتم که در این کنسرت حاضر شوم.
این نوازنده پیشکسوت خراسان ادامه داد: کسی قبل از برنامهریزی کنسرت موسیقی با من هماهنگی انجام نداده بود و تنها دو روز قبل از اجرا با من تماس گرفته و درخواست شد که در یکی از مراسم حاضر شوم و برای چند دقیقه سخنرانی کنم.
او درباره اینکه آیا برای حضورش در این مراسم مبلغی هم دریافت کرده است یا نه؟ اظهار کرد: هیچ مبلغی به من پرداخت نشده است. فقط برایم بلیت هواپیما خریدند و در مدتی هم که در تهران بودم، در منزل کسی که این کارها را هماهنگ کرده بود و اسمش را بهخاطر نمیآورم، اقامت داشتم.
این نوازنده پیشکسوت درباره وضعیت جسمیاش توضیح داد: از روی نا آگاهی کمرم را عمل جراحی کردم و حدود یک سال است که اصلا نمیتوانم راه بروم، درواقع بدون ویلچر نمیتوانم کاری انجام دهم.
به گزارش ایسنا، این هنرمند 83 ساله، اهل یکی از شهرهای جنوب شرقی خراسان، در شهر خواف است که علاوه بر دوتار و سهتار، ویولن هم مینوازد. عثمان محمدپرست شش پسر دارد و سه دختر که هیچکدام در موسیقی پیش پدرشان شاگردی نکردند و ساز نمینوازند.
مردم و فوتبالیستها درباره سرود تیم ملی چه میگویند؟
سالهاست در دنیا به اثربخشی معجون قوی موسیقی و ورزش اعتقاد پیدا کردهاند؛ البته ساخت این معجون فرمولهای خاص خودش را دارد و برای نتیجه گرفتن از آن، پیش از همه باید بدانید چه چیزهایی را با هم ترکیب میکنید! جامجهانی ۲۰۱۸ روسیه و تولید سرود رسمی تیم ملی فرصتی را برای ساخت این معجون فراهم کرده است، اما اینکه این ترکیب تا چه اندازه میتواند اثرگذار باشد، پرسشی است که بلافاصله پس از رونمایی از این سرود و انتشار آن در فضای مجازی مطرح شده است.
به طور قطع اگر ترکیب یاد شده، درست ساخته شود سوای ماندگاری، در رقابتهای ورزشی انگیزه، هیجان و انرژی زیادی را به ورزشکاران و هواداران تزریق میکند و میتواند به نمادی از رویداد و تیم ورزشی یا کشور تولید کننده اثر تبدیل شود و برای سازندگان قطعه محبوبیت ملی و حتی جهانی به همراه آورد.
دیماه سال گذشته با امضای تفاهمنامهای میان بنیاد فرهنگی هنری رودکی (متولی ارکستر سمفونیک تهران و ارکستر ملی ایران) و فدراسیون فوتبال ایران، قرار میشود سرود اعزام تیم ملی فوتبال ایران به جامجهانی ۲۰۱۸ روسیه توسط ترکیبی از این دو ارکستر ساخته شود و ارکسترها برای برگزاری کنسرت و اجرا، همزمان با جامجهانی به روسیه سفر کنند که این موضوع انتقاد تند و واکنش علی رهبری ـ رهبر و مدیر هنری سابق ارکستر سمفونیک تهران ـ را در پی داشت. او معتقد بلود که این کار از اساس مسیر اشتباهی است و اشکنه به روسیه بردن است!
بعدتر اما مدیرعامل بنیاد رودکی از ساخت سه قطعه برای اعزام تیم ملی فوتبال به جام جهانی خبر میدهد و میگوید که خواننده دو اثر آن سالار عقیلی و علیرضا قربانی هستند. اما علیرضا قربانی اوایل اردیبهشتماه با انتشار متنی از خواندن این سرود انصراف میدهد. سپس اعلام میشود به جای اثر قربانی، شهرداد روحانی (رهبر ارکستر سمفونیک تهران) دو قطعه بیکلام میسازد؛ پروژهای که گویا یک شرکت تولید پوشاک هزینههای آنرا تقبل و پرداخت کرده است.
در ادامه از سوی بنیاد رودکی چهار اثر موسیقایی شامل سرود « ۱۱ ستاره» به آهنگسازی بابک زرین و صدای سالار عقیلی، دو قطعه بیکلام به آهنگسازی شهرداد روحانی با نامهای «زندهباد تیم ملی» و «سرود قهرمانان» و قطعه «پیروزی خورشید» به آهنگسازی فریدون شهبازیان و خوانندگی سالار عقیلی در مسیر تولید قرار میگیرند. در نهایت این آثار همزمان با مراسم بدرقه تیم ملی فوتبال ایران به جامجهانی، در تالار وحدت رونمایی میشوند.
پس از رونمایی از این قطعههاست که حرفهای مخالف و موافق زیادی درباره سرود «۱۱ ستاره» زده میشود.
در این گزارش مروری میشود بر نقطه نظراتی که مردم و برخی فوتبالیستهای کشور درباره این قطعه موسیقایی، با ایسنا درمیان گذاشتند.
مهدی طارمی ـ مهاجم تیم ملی فوتبال ایران ـ درباره این سرود میگوید «تا حالا چند خواننده درباره تیم ملی و جام جهانی خواندهاند، اما به نظرم اثر سالار عقیلی از همه بهتر و فاخرتر بوده است.»
علیرضا بیرانوند ـ دروازهبان تیم ملی فوتبال ایران ـ نیز معتقد است این موسیقی واقعا زیباست و میگوید « سالار عقیلی واقعا هنر خود را در قطعهای که برای تیم ملی ساخت، نشان داد. من از سازندگان این اثر تشکر میکنم.»
در این میان سعید عزتاللهی ـ بازیکن هافبک تیم ملی فوتبال ایران ـ با بیان اینکه قطعه «۱۱ ستاره» را خیلی دوست دارد، میگوید «از آقای عقیلی و ارکستر ملی و آقای روحانی تشکر میکنم که برای این کار وقت و انرژی گذاشتند تا ما و مردم انرژی بگیریم. این کار بزرگ آنها دلگرمی بسیار خوبی برای کادر فنی و بازیکنان بود و مطمئنا باعث اتحاد بیشتر مردم میشود.»
محمد انصاری ـ بازیکن تیم فوتبال پرسپولیس ـ نیز دراینباره میگوید «سرود خیلی خوبی بود. از آقای سالار عقیلی هنرمند خوب کشورمان تشکر میکنم، خیلی لذت بردم.»
در این میان آقایی ۴۱ ساله، فعال فرهنگی که به تماشای بازیهای فوتبال علاقهمند است، درباره این سرود بیان میکند «چند مساله درباره این قطعه وجود دارد که همه در قالب پرسشهایی هستند که یا پاسخشان مشخص نیست یا اگر مشخص است، نشان میدهد نمیتوانیم با افتخار پشت این اثر بایستیم. باید دید سرود ملی چه مختصاتی دارد و چه اصراری داریم سرود جامجهانی ما "ملی" باشد؟ مگر شعار حضور تیم فوتبال ما "ملی" است؟ مگر یوز ایرانی سمبل ملی ما است؟ ما اجرای یک اثر پاپ را از سالار عقیلی شاهد بودیم که سازهای موسیقی ایرانی را در میان آن به زور گنجانده بودند. من چیزی از موسیقی ایرانی در این اجرا ندیدم. ما با اثری مواجه هستیم که در جای خودش میتواند حداقل استانداردها را داشته باشد اما در کارکرد فوتبالی و جامجهانی فوقالعاده اثر نچسبی است.»
او ادامه میدهد «ما چیزی را در فضای فوتبال تولید کردیم که سالها در تیتراژهای ماه رمضان شنیدهایم. با وجود اینکه همه عوامل این اثر به نوبه خود، قطعا توانمند هستند اما یک موسیقی، یک شعر و یک اجرای معمول دمدستی را شاهد هستیم که به فوتبال ربطی ندارد. این نتیجهی ضعف در فقدان استراتژی معین و مدیریت ضعیف دادهها و داشتهها است.
او افزود: آیا ما حتما باید برای حضور در جامجهانی، سرود رسمی داشته باشیم؟ مثلا اگر قرار نبود جمعیت قابل توجهی به عنوان اجراکننده و پشتیبانیکنندگان اداری و اجرایی همزمان با جام جهانی به روسیه بروند و بلیت حضور در بازیهای ایران را داشته باشند، باز هم به فکر تولید سرود با این ویژگیها میافتادیم؟»
این فعال فرهنگی تاکید میکند «ما باید در این زمینه مهندسی معکوس داشته باشیم. باید ببینیم چه توقع، انتظار و استانداردی داریم و در نهایت تولیدمان با منطق جور درمیآید یا نه؟ ممکن بود باید در این کار از آنچه عنوان "ملی" را یدک میکشد فاصله میگرفتیم، ممکن بود تصمیم میگرفتیم اثری در نوعی موسیقی دیگر تولید کنیم یا شعری را استفاده کنیم که بیش از تفکر، ما را به هیجان وا دارد. اینجا اتفاقا اندیشهورزی ارزش نیست. درضمن باید کاری را تولید کرد که کلیشهای و تکراری نباشد. نحوهی پرداخت به "ایران" کاملا تکراری است و هیجان و شوقی را به مخاطب منتقل نمیکند. این اثری است که نمونه آن را بارها شنیدهایم و همین ویژگی باعث میشود در ذهن ما نقش نبندد. اصلا باید بررسی کرد چرا موسیقیهای تولید شده در دورههای مختلف جامجهانی موفق نبودهاند؟ حالا کار اخیر ما با آنها چه تفاوتی داشته؟ اصلا به این نکته توجهی داشته است؟ هرچند این تکرارهای آزاردهنده ما را به جایی رسانده که همه باید برای لباس پادشاه دست بزنند، در حالی که میدانند پادشاه لباس بر تن ندارد.»
یک خبرنگار حوزه ورزش که در کنار فعالیت رسانهای خود، سهتار نیز مینوازد، بیان میکند «این اثر به درد راهپیمایی ۲۲ بهمن میخورد. این قطعه شکوه دارد اما شور ندارد. در ذهن من بود سرود تیم ملی را به سبک جاز یا راک تولید کنند. شعر این کار خیلی قشنگ و حماسی است و به عنوان یک اثر هنری زیباست، اما به فوتبال ربطی ندارد. اینطور نیست که اگر چند سال دیگر آن را گوش بدهند، بگویند برای جامجهانی ساخته شده است.»
آقایی ۳۱ ساله که دانشآموخته جامعهشناسی است، در اینباره میگوید «تم این اثر شبیه به قطعه "معمای شاه" به خوانندگی سالار عقیلی است. کلیدواژه "ایران من" خیلی از مد افتاده شده است و به طور کلی این قطعه نمیتواند با قشر نوجوان ارتباط بگیرد و در ورزشگاه و استادیوم همهگیر شود. موسیقی کلاسیک، فولک و سنتی هیچگاه نمیتواند با آحاد ملت ارتباط گسترده بگیرد. هر کشوری برای خودش موسیقیهای داخلی دارد اما آن را برای مراسم جهانی استفاده نمیکنند. امکان دارد عدهای این قطعه را دوست داشته باشند اما همهگیر نمیشود. این کار اصلا شاد نیست. "ققنوس شدن" چه ارتباطی با فوتبال دارد؟ این چه حماسهسرایی است که باخت را پیشاپیش قبول دارد!؟ در این اثر، کلیدواژهای که نشان بدهد برای امروز ایران است، وجود ندارد. انگار هیچ پیوند و ارتباطی با شهروند ایران سال ۱۳۹۷ ندارد. اگر قرار باشد صرفا از کلمهها و عبارتهای متکلفانه استفاده کنیم، بهتر بود قبل از فوتبال شاهنامه بخوانیم که شعر فاخرتر، اصیلتر و محکمتری دارد.»
یک خانم ۲۵ ساله اهل فوتبال و طرفدار تیمهای غیر ایرانی، معتقد است «این کارها بزک دوزک تیم است. این کار به افزایش علاقه مردم کمکی نمیکند. از طرفی ما از لحاظ موسیقایی پیشینه زیادی در فوتبال نداریم.»
با این حال یک آقای خبرنگار حوزه فوتبال میگوید «به نظر من این قطعه واقعا خوب بود، هیجان داشت و احساس غرور را القاء میکرد.»
در عین حال، آقایی ۲۲ ساله و علاقهمند به فوتبال، نظر خود را اینگونه بیان میکند «به نظر من این اثر برای جام جهانی مناسب نیست. بیشتر به آن میآید برای وقتی خوانده شده باشد که تیم ملی قهرمان شده یا یک کار تاریخی انجام داده باشد.»
یک آقای جوان ۱۸ ساله معتقد است، بهتر بود یک گروه راک این سرود را میساخت و بیان میکند «موسیقی این کار به شدت همان ژانر حماسی را که در اکثر آثار سالار عقیلی دیدهایم، ادامه میدهد، این در حالی است که قرار است با این قطعه شور و هیجان به تیم و طرفدارها تزریق شود. در تمام دنیا برای این کار فارغ از تم سیاسی، مذهبی و... موسیقی پرهیجان و ملی میسازند.»
همچنین خانمی ۲۸ ساله (مترجم اخبار ورزشی) که خودش را طرفدار پر و پا قرص و عاشق فوتبال میداند، در این زمینه اظهار میکند «این سرود مناسبی برای جامجهانی نیست. بهتر بود از یک خواننده پاپ برای این کار استفاده میشد. به نظر من این قطعه حماسی است و کاری که علیرضا عصار به شکل غیررسمی برای جامجهانی تولید کرده، بهتر است. ریتم این قطعه ملایم است و هیجان ندارد. آهنگ جامجهانی باید مخاطب را به وجد بیاورد. آهنگهایی که کشورهای دیگر برای جامجهانی ساختهاند، شاد و برای ورزش هیجانانگیزی مانند فوتبال مناسب هستند.»
آقایی ۲۷ ساله که میگوید از فوتبال، فقط بازیهای ایران را در جامجهانی میبیند، معتقد است «سرود رسمی تیم ملی، یک موسیقی فاخر و بیشتر برای مناسبتهای ارزشی ـ انقلابی مناسب است. این موسیقی تم اسپرت و جامجهانی را ندارد و فاقد اوج است و نمیتوان آن را با تصاویر فوتبالی میکس کرد.»
یک آقای ۲۶ ساله و اهل فوتبال نیز بیان میکند «فضای جام جهانی به موسیقی فاخر نیازی ندارد. کل جهان برای این کار از موسیقی پاپ استفاده میکند. قطعهای که احسان خواجهامیری برای دوره قبلی جامجهانی خوانده بود، شادتر و شعر آن برای فوتبال مناسبتر بود.»
یک خانم ۲۵ ساله که با موسیقی آشنایی دارد هم این اثر را مناسب جامجهانی نمیداند و اظهار میکند «این نوع موسیقی زیباست اما در جایگاه هنری خودش؛ برای فوتبال باید قطعهای ساخت که همه آن را زیر لب زمزمه کنند و مانند خود فوتبال هیجان زیادی داشته باشد.»
آقایی ۴۴ ساله و علاقهمند به فوتبال این اثر را دارای دو بخش میداند و میگوید «بخش اول و مثبت آن این است که یکی از موجهترین خوانندههای ایران این اثر را خوانده و شعر خوبی هم دارد. اما بخش دوم این است که این سرود هیجان ندارد و اثری نیست که مردم آن را با هم در استادیوم بخوانند. برای چنین کارهایی موسیقی پاپ انتخاب شود، بهتر است زیرا خوانندههای پاپ مردمیتر هستند و جوانها به سبب علاقهای که به آنها دارند آن قطعه را بهتر به یاد میسپارند. سرود تیم ملی فوتبال در جامجهانی باید به گونهای باشد که تا چهار سال آینده وقتی نام فوتبال و جامجهانی میآید، مردم آن را بخوانند.»
همچنین آقایی که در کنار نوازندگی گیتار، به فوتبال نیز علاقهمند است اینگونه نظر میدهد «ملودی کار بینهایت تکراری بود که شبیه به آن را در نماهنگهای صدا وسیما صدها مورد شنیدهایم. همراهی ملودی با موسیقی نمیخواند به ویژه اینکه انگار گیتار بیس در آنجا حضور دارد و به نوازنده آن گفتهاند هرچه اتود جدید یاد گرفتهای، بزن. این اثر با تلفیق نامناسبی از ارکستر سازهای کلاسیک به همراه درامز و بیس مدرن و سهتار سنتی به آش کاملی از نخود و لوبیای نپخته تبدیل شد.»
این اظهارات در حالی مطرح میشوند که سالار عقیلی ـ خواننده سرود ۱۱ ستاره ـ چند روز پس از رونمایی از این قطعه، در واکنش به انتقادها بیان کرده بود «از همان روز نخست تولید این اثر سعی کردیم از اِلمانهای فرهنگی، هنری و ادبیات غنی کشورمان ایران در آن استفاده شود و ادبیاتی که در این اثر به کار برده شده، قابل توجه است. شاید عدهای انتظار داشتند ما برای این ترانه از اشعار سخیف استفاده کنیم! ولی شعر ما بیانگر ادبیات و فرهنگ کشور ماست و سعی کردیم از تمامی این نشانهها که فرهنگ کشور و موسیقی فاخر ایرانی را در خود دارد استفاده کنیم.»
فرزاد فرزین بعد از بازی ایران- مراکش، در روسیه میخواند
فرزاد فرزین از اجرای ۲۶ خردادش، یک روز بعد از بازی ایران در مقابل مراکش در سنپترزبورگ، خبر داد. به گزارش ایلنا، فرزاد فرزین، خواننده پاپ با انتشار پستی در صفحه اینستاگرامش از اجرایش در سالن DK Vyborgsky در سنپترزبورگِ روسیه در روز ۱۶ ژوئن ۲۰۱۸ برابر با ۲۶ خرداد ۹۷ خبر داد. این در حالی است که برنامه بازیهای تیم ملی ایران در جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه به شرح زیر است:
ایران - مراکش (۲۵ خرداد، در ورزشگاه کرستوفسکی سنت پنترزبرگ - ساعت ۱۸ و ۳۰)
ایران - اسپانیا (۳۰ خرداد، در ورزشگاه کازان آرنا شهر کازان - ساعت ۲۱ و ۳۰)
ایران - پرتغال (۴ تیر، در ورزشگاه موردویا شهر سارانسک - ساعت ۲۱ و ۳۰)
روز یکشنبه ۳۰ اردیبهشت در تالار وحدت ضمن بدرقه اعضای تیم ملی فوتبال ایران از دو قطعه بیکلام ساخته شده توسط ترکیبی از ارکستر سمفونیک و ارکستر ملی به رهبری شهرداد روحانی و دو قطعه با صدای سالار عقیلی و همراهی همین ارکستر ترکیبی رونمایی شد.
ناصر ملک مطیعی درگذشت
ناصر ملک مطیعی بازیگر ۸۸ ساله سینمای ایران امشب پس از مدتها دست و پنجه نرم کردن با بیماری و نامهربانی هایی که در حقش شد به دیدار حق شتافت.
روحش شاد و یادش گرامی
فریدون شهبازیان با انتقاد از کسر مبلغ بیمه از قرارداد هنرمندان:
مزاحم کار هنری ما نشوند
فریدون شهبازیان درباره اقدام سازمان تامین اجتماعی در راستای کسر مبالغی از قراردادهای هنرمندان، میگوید: فعالیتهای هنری در قانون کشور ما، از مالیات معاف است ولی هر روز یک مساله جدید مطرح میکنند. امیدوارم به زودی این مساله روشن شود و مزاحم کار ما نشوند تا ما بتوانیم با کیفیت خوب به کار هنری خود بپردازیم.
فریدون شهبازیان ـ آهنگساز و رهبر ارکستر ملی ایران ـ در گفتوگو با ایسنا در این زمینه اظهار کرد: من بیش از ۵۰ سال است رهبری ارکستر و آهنگسازی برای فیلم و سریال و یا تولید آلبوم موسیقی انجام میدهم و تاکنون کسر بیمه از قراردادهای هنری سابقه نداشته و من به عنوان هنرمند به این کار تن نمیدهم. این بیمه برای چیست، از نظر من این اقدام تامین اجتماعی ناپسند است و باید با آن مقابله کرد و هیچ کدام از هنرمندان این هزینه را نخواهند پرداخت.
او ادامه داد: بیمه در ازای کسر قراردادها چه کاری برای ما انجام میدهد؟ به عنوان مثال اگر نوازنده در مسیر استودیو اتفاق ناگواری برایش رخ بدهد میتواند برای خسارت خود با بیمه طرف شود؟ کارهای هنری دو شکل دارند یکی اینکه بنده به عنوان یک هنرمند با یک سازمان قرارداد میبندم و ماهیانه بابت اجرای کاری هنری خود دستمزدی دریافت میکنم که در ازای آن بیمه و مالیات هم پرداخت میکنم، البته دولت هم کمک میکند تا به عنوان یک هنرمند به من فشار نیاید.
این هنرمند اضافه کرد: یا اینکه من به صورت آزاد با یک شخص حقوقی یا یک تهیهکننده قرارداد میبندم و به من سفارش کار میدهند؛ به عنوان مثال یک خواننده به من برای ساخت آهنگ سفارشی میدهد و همه هزینههای من در قرارداد لحاظ میشود و این مبلغ را به من میپردازند و ممکن است هزینههای مربوطه مانند استودیو و یا نوازنده که خود در جای دیگری بیمه هست، نیز در قرارداد من مدنظر قرار گیرد و من به عنوان بیمه و مالیات هیچ پولی را نمیتوانم از استودیو و یا نوازنده کم کنم.
شهبازیان بیان کرد: از طرفی زمانی که من با یک سازمان دولتی برای ساخت اثری قرارداد میبندم آن سازمان نمیتواند بابت بیمه از من مبلغی را کم کند و من به عنوان پدیدآورنده اثر هنری نباید پولی بپردازم. آن سازمان نیز نباید بابت قرارداد ساخت این اثر هزینه بیمه بپردازد چرا که من خود در جای دیگری بیمه هستم. من چرا باید دوبار پول بیمه و مالیات بدهم؟ این مساله در کجا تصویب شده است؟
رهبر ارکستر ملی ایران ادامه داد: برای نمونه من به عنوان آهنگساز و رهبر ارکستر برای جشنواره موسیقی فجر فعالیت کردم از من نمیتوانند بابت بیمه مبلغی را از قرارداد جشنواره کم کنند، مسوولان جشنواره موسیقی فجر هم نباید به این موضوع تن دهند.
شهبازیان تاکید کرد: فعالیتهای هنری در قانون کشور ما از مالیات معاف است ولی هر روز یک مساله جدید مطرح میکنند، امیدوارم بهزودی این مساله روشن شود و مزاحم کار ما نشوند تا ما بتوانیم با کیفیت خوب به کار هنری خود بپردازیم.
پیش از این حمیدرضا نوربخش ـ مدیرعامل خانه موسیقی و مدیرجشنواره موسیقی فجر ـ از اقدام سازمان تامین اجتماعی در راستای کسر مبالغی از قراردادهای هنرمندان گله کرده و گفته بود «حدود دو سال پیش، ما به طور ناگهانی با پدیدهای مواجه شدیم که برای همه جامعه هنری و هنرمندان شوک آور بود. ما یکباره دیدیم که در قراردادها اعداد عجیب و غریبی به نام بیمه اضافه شده است که درصد بهتآوری دارد.»
او با بیان اینکه این مبلغ بین ۱۶ تا ۴۰ درصد قراداد هنرمندان است، اظهار کرده بود «از آن زمان تا امروز این طرح اجرا شده و مسؤولان تأمین اجتماعی نیز بر اجرای آن مصر هستند اما مساله اینجاست که هیچ توجیه و تشریح وضعیتی برای این مبالغ ارائه نمیشود تا هنرمند بداند که این اعداد را برای چه چیزی پرداخت میکند و ما به ازای آن چه خدماتی از سوی سازمان تأمین اجتماعی به آنان ارائه میشود.»
نوربخش همچنین گفته بود «هنرمندی که قرار است دو ساعت برنامهای را روی سن اجرا کند و برود چرا به این بیمه نیاز دارد؟ این در حالی است که همه هنرمندان ما در مراکز مختلفی مانند مؤسسات آموزشی، فرهنگی و هنری خود یا زیرمجموعه صندوق اعتبار هنر بیمه تأمین اجتماعی هستند و حق بیمه پرداخت میکنند. حال مسؤولان پاسخ بدهند این پرداختها چه توجیهی دارد؟ در ازای این مبلغ چه چیزی پوشش داده میشود؟ آیا این مبلغ بیمه حوادث است یا خدمات دیگری را شامل میشود. لازم است که مسؤولان این مشکلات را رفع کنند.»
ویدئو / موسیقی فیلم؛ «تروآ»
تروآ، فیلم حماسیِ آمریکایی محصول سال ۲۰۰۴، به کارگردانی ولفگانگ پترسن و با بازی برجستهٔ برد پیت در نقش آشیل است که در ۱۴ مه ۲۰۰۴ اکران شد.داستان فیلم برگرفته از ایلیاد، اثر حماسی شاعر یونانی هومر است که پیآمدهای جنگ ۱۰ ساله تروآ را از آغاز تا پایان نشان میدهد. در این فیلم بازیگرانی همچون برد پیت، اریک بانا، اورلاندو بلوم، برایان کاکس، دیانه کروگر، شان بین، رز بیرن، جولی کریستی، سافرون باروز و پیتر اوتول ایفای نقش میکنند.
پاییزی که با گذر از زمستان به بهار نمیرسد/«پاییز تا پاییز» به بازار آمد
آلبوم «پاییز تا پاییز» با آهنگسازی، تنظیم و نوازندگی رضا انسان شامل قطعاتی برای گروه سازهای ایرانی و بداههنوازی تار منتشر شد.
به گزارش ایلنا، آلبوم «پاییز تا پاییز» با آهنگسازی، تنظیم و نوازندگی رضا انسان شامل قطعاتی چون «پاییز»، «پیادهرو»، «رقص رنگها»، «موج سرما»، «سوگ مشکاتیان»، «جاده»، «شادمانی عصرگاهی»، «زمستان» و «تکرار از آغاز» در دستگاه چهارگاه منتشر شد. این آلبوم شامل قطعاتی برای گروه سازهای ایرانی و بداههنوازی تار است.
رضا انسان در حاشیه آلبوم خود نوشته است: «پاییز تا پاییز»، شرح پاییزی است که پس از گذر از زمستان به بهار نمیرسد و دوباره به پاییز بازمیگردد. روایتی است موسیقایی با نغمات سنتی و کلاسیک ایران، با گذر از دریچه ذهن یک نوازنده و آهنگساز که در جامعه ایران کنونی زندگی میکند. حضور در عصر فنآوری و شتاب، نتوانسته تاثیری بر علاقه و پایبندی او به سنت موسیقی ایران بگذارد. او گوشههایی از زندگی، نگاه و علاقهاش را در قطعات این آلبوم روایت کره است.
صمد برقی (کمانچه و کمانچه آلتو)، علی فربودنیا (نی و سهتار)، امیر آرش قاسمی (سنتور و عود)، سیامک برقی (تنبک و دایره)، مرجان خوشاندام (دف و دایره)، رضا انسان (بم تار، تار و سهتار)، مرتضی جلیلی و مهدی علوی (سهتار) هنرمندانی هستند که در این آلبوم که در استودیو آوای پردیس توسط حمید شاهمیرزایی ضبط و میکس شده است، ساز نواختهاند. همچنین سه قطعه این آلبوم در استودیو پاپ توسط امید اصغری میکس و مسترینگ شده است.
نگاهی به عملکرد اخیر تلویزیون در قبال ساز/
پایانی بر نمایش نوازندگان بیساز؟
نشان ندادن ساز در صداوسیما یکی از موارد انتقاد هنرمندان بوده و سالها است که نوازندگانی که پا به تلویزیون میگذارند از نمایش سازشان در قاب تلویزیون محروم هستند. با این حال چند وقتی است که تلویزیون گاهی از دور و گاهی به شکل رسمی و روی آنتن زنده اقدام به نمایش ساز میکند.
به گزارش ایسنا، نشان ندادن سازهای موسیقی، از جمله مواردی است که همواره پای ثابت انتقاد هنرمندان و مردم نسبت به عملکرد صداوسیما بوده است؛ به شکلی که یک اسطورهشناس و پژوهشگر معتقد است «باید سازها را نشان دهیم. اگر آنها را پنهان کنیم به ادبیات فارسی ضربه زدهایم. شعر معاصر ما خالی از واژگان موسیقی و نام سازها شده است زیرا جوانان ما ساز را در تلویزیون نمیبینند؛ بنابراین تِمی برای خلق آن ندارند.»
همچنین بابک رادمنش ـ آهنگساز قدیمی که در سالهای اولیه انقلاب کارمند صداوسیما بوده ـ در اینباره اظهار کرده است، «من به عنوان یک شهروند از این کار تعجب میکنم. نمیدانم چه کسی این دستور (نشان ندادن ساز) را داده؟ اگر موسیقی حرام است، پس صدای آن هم نباید باشد! این کار باعث تاسف است. دوستان غیرایرانی هم از این موضوع تعجب میکنند. اگر برای کارشان دلیل بیاورند، آدم متوجه میشود چرا این کار را انجام میدهند.»
علیرضا عصار ـ خواننده و نوازنده ـ نیز گفته بود «من کاری به سیاستگذاری کلی صداوسیما ندارم، اما درباره موسیقی این موضوع به همه ما مرتبط است. من برخورد عمومی صداوسیما را در این زمینه دوست ندارم. در اینکه ساز را در تلویزیون نشان نمیدهند، هیچ منطقی وجود ندارد.»
با این حال این هنرمند برای حضور خود در برنامه سال تحویل یکی از شبکههای تلویزیون شرط نمایش سازش را گذاشته و گفته بود «اهل کارهای سفارشی نیستم و شرطم برای حضور در برنامه (حضور در تلویزیون بعد از ۱۴ سال)، نشان دادن ساز در تلویزیون بود.»؛ شرط او نیز مورد قبول قرار گرفت و هنگام پخش زنده این برنامه، عصار برای دقایقی پشت پیانوی خود نشست و نواخت و آواز خواند.
پیش از عصار، یک بار دیگر نیز برنامه «دورهمی» پیانونوازی سامان احتشامی را نشان داده بود.
پیشتر نیز هنگام پخش زنده اختتامیه جشنواره فیلم فجر برای لحظاتی سازهای گروهی که در این برنامه، اجرا میکردند از دور نشان داده شد.
اما آخرین اقدام صداوسیما درخصوص نشان دادن ساز، به مراسم بدرقه تیم ملی فوتبال ایران به جامجهانی و رونمایی از سرود رسمی آن برمیگردد که این مراسم به صورت زنده از شبکه ورزش سیما پخش و در حین اجرای قطعات به پخش نمای دور از ارکستر در حال اجرا (ترکیبی از ارکستر سمفونیک تهران و ارکستر ملی ایران) بسنده شد.
پیش از این نیز در موارد دیگری، آلات موسیقی در قاب تلویزیون قرار گرفته بود که واکنشهای مختلفی را هم در پی داشته است.
اما در کل به نظر میرسد در چند وقت اخیر صداوسیما قدمهای نزدیکتر (با توجه به زمان پخش برنامهها) و مثبتتری را هرچند با محافظهکاری در این زمینه برداشته است.
با این حال سامان احتشامی ـ نوازنده پیانو ـ نظر دیگری دارد. او پس از اجرای ارکستر سمفونیک در مراسم بدرقه تیم ملی و پخش از تلویزیون، درباره این اقدامات صداوسیما به ایسنا میگوید: در دوران کودکیِ من، بین برنامه کودک و اخبار یک مجری میآمد و شعر میخواند یا تصاویر گل با مارش عزا پخش میشد و هیچ شعف و شادمانی برای ما کودکان به وجود نمیآمد. وقتی در دهه ۷۰ ماهواره پا به خانههای مردم گذاشت، رادیو و تلویزیون مجبور شد در گفتار و نحوه برنامهریزیاش تغییراتی را ایجاد کند.
او ادامه میدهد: بعدها گذشت و موسیقی پاپ بین مردم رخنه کرد و خیلی هنرمندان در این جایگاه و فضا برنامه اجرا کردند و بسیاری مردم وارد این عرصه شدند. الان در منطقه سعادت آباد بیش از ۲۰ آموزشگاه موسیقی وجود دارد که همه مردم چه قشر مذهبی و چه غیرمذهبی، وارد دنیای موسیقی شدند و از آن لذت میبرند.
احتشامی اظهار میکند: به نظر من موسیقی صدای خداوند است و در سازی نهفته شده است. همانطور که صدای طبیعت داریم. اگر صدای ساز را به گوش کسی نرسانید، انگار صدای خداوند را به گوش کسی نرساندهاید.
او معتقد است: سازمان صداوسیما اگر سازی را پخش میکند، مجبور است پخش کند و به ناتوانی خودش اذعان میکند. اگر مراسم بدرقه تیم ملی فوتبال به جامجهانی را نداشتیم، سازها را از دور نمیدیدیم. اگر نوروز نداشتیم، ساز عصار را نمیدیدیم و اگر دورهمی وجود نداشت، هیچوقت تصویر پیانوی من دیده نمیشد.
این نوازنده ادامه میدهد: این روزها کمتر کسی فیلمها و سریالهای تلویزیونی را میبیند و برای مردم جذابیتی ندارند. بنابراین تلویزیون مجبور است کاری انجام بدهد و از نوازندگان و هنرمندان استفاده کند.
احتشامی بیان میکند: برای چه از موسیقی میترسند؟ وقتی ساز پخش میشود همه چیز پخش میشود، غم، غصه، ایهام، گذشت، عشق و ... .
گفتوگو با خواننده «یا ربالعالمینِ»:
چون معتقد بودم موسیقی حرام است، به گلها نرفتم/غصه میخورم که چرا نگذاشتم صدایم شنیده شود
مهدی حمیدی، خواننده «یا ربالعالمین»ی که سالها در ماه رمضان قبل از اذان مغرب پخش میشد، معتقد است دری که آنها به واسطه سحریخوانی بین بنده خدا و خدا گشودند، با آنچه اکنون هنگام سحر از تلویزیون پخش میشود، بسته شده است. به گزارش خبرنگار ایلنا، مهدی حمیدی، ملقب به قرهالحمید در سال 1320 در اصفهان به دنیا آمد. او در 11 سالگی شیوه خواندن اشعار مذهبی و مداحی را به مدت دو سال نزد حسن جوانمرد و شیوه خواندن قرآن را به مدت 10 سال نزد میرزاعباس نخودی، مرتضی فصیحالقرا و استاد میرزا نجار یاد گرفت. حمیدی در سال 1344 وارد دانشگاه اصفهان و در 1348 از رشته ادبیات فارسی فارغالتحصیل شد و در سال 1345 نزد استاد ملاحسین موسیقی که از شاگردان استاد سیدرحیم بود برای فراگیری ردیفهای آوازی در رادیو اصفهان شاگردی کرد و بعد هم به گروه موسیقی رادیو دعوت شد اما با اشرافی که در خواندن قرآن و اشعار مذهبی داشت، در برنامه بامدادی رادیو با ضبط اشعار عرفانی و قرائت قرآن مشغول به کار شد.
حمیدی پس از مدتی با همکاری سیداحمد قوامنیا، چند برنامه دوصدایی مذهبی را روی صفحههای گرامافون ضبط کرد. از دیگر برنامههای معروف آن زمان میتوان به «یا ربالعالمین» که سالها، قبل از اذان مغرب در ماه رمضان پخش میشد، اشاره کرد.
او برای تکمیل ردیفهای آوازی محضر حسن کسایی را درک نمود و با مراودات هنری که با جلالالدین تاجاصفهانی داشت از حضور او نیز بهرهمند شد. حمیدی در سال 1349 به مدت دو سال به صورت حضوری نزد علیخان ساغری شاگردی کرد. درک حضور جلیل شهناز و علی تجویدی از دیگر افتخارات اوست. او همچنین با استفاده از نوارهای اساتیدی چون ادیب خوانساری، حسین طاهرزاده و محمود کریمی فراگیری ردیفها را به اتمام رساند. حمیدی از سال 1350 همکاری خود را با تلویزیون ایران در بزمهای مذهبی آغاز کرد و از سال 1345 تا 1357، 27 برنامه را ثبت و ضبط نمود.
سحریخوانیهایی داشتیم که با شنیدنششان خود را دربست در اختیار خدا میگذاشتید
پشیمانم که به «گلها» نرفتم
مهدی حمیدی با آنچه شنیدن یک سحریخوانیِ درست میتواند با انسان بکند، آغاز کرده و گفت: مرحوم سیدجواد ذبیحی، که خدا رحمتش کند هر چند من مخالفش بودم و سال 1356 در بزم مذهبی که در مدرسه مطهری داشتیم کنارش ننشستم، یکی از کلاس دیدههای قشر ما بود که پهلوی مرحوم ادیب برومند رفته بود و هم آوازخوانی میدانست و هم ردیف، بنابراین فرض کنید وقتی شعری غمانگیز را در آواز دشتی میخواند اثری غیرقابل انکار میگذاشت. مثلا شعر شهریار را که میخواند؛ «شب شنفته است مناجات علی، جوشش چشمه عشق ازلی...» دل سنگ را هم نرم میکرد.
حمیدی ادامه داد: حالا تصور کنید در دل شب که خواب میچسبد و لذتبخش است، رختخوابتان را ترک کردهاید که سحری بخورید و آن کسی که سحوری میخواند چنان با صدایش در درونتان نفوذ میکند که خودتان را دربست در اختیار خدا میگذارید. یکی از قطعاتی که خود من برای سحر خواندهام این است؛ «چنین شنیدم که لطف یزدان به روی جوینده در نبندد/ دری که بگشاید از حقیقت بر اهل عرفان دگر نبندد...» این را که شما در دل شب میشنوید اصلا زیر و رویتان میکند.
او گفت: البته من آن زمان به فتوای علمایی که میگفتند موسیقی حرام است معتقد بودم. وقتی در سال 1350 از من خواسته شد در برنامه «گلها» بخوانم، گفتم عذر میخواهم و نمیتوانم، برنامهای دو نفره با مرحوم سیداحمد قوامنیا ایجاد کرده بودم به نام «یا ربالعالمین» که قبل از اذان مغرب پخش میشد و به «گلها» نرفتم...
حمیدی افزود: آن زمان ما فکر میکردیم باید چیزهایی بخوانیم که جایگزین برنامههایی شود که بعضی آنها را مبتذل مینامیدند که قطعا همهاش هم مبتذل نبود و خیلیهایش باحال و رو به راه بود. من با «گلها» همکاری نکردم، چون اصرار داشتم با همراهی ساز نخوانم و این همکاری نکردن شده است غصه الانم که 76 سالم است و به این فکر میکنم که چرا نگذاشتم صدایم شنیده شود.
او تصریح کرد: البته در سال 92 یک سیدی با ساز تولید کردم، هر چند قرار نبود با ساز بخوانم. کسی که به من لِوِلِ صدا داد، آقای جهانبخش، ساز را کوک کرد و یک شورِ دو داد و من خواندم. در طول خواندن، سه، چهار بار از استودیو خارج شدم چون بغض گلویم را میگرفت. حاصل این اتفاق شد «خلوت حضور» در شش قطعه، چهار قطعه با ساز، دو قطعه بدون ساز که شامل ربنا و مناجات حضرت علی(ع) است که ترجمههایشان را هم به آواز خواندم، چون مهم است که شنونده معنا را هم بفهمد.
سحر بایستی بنده خدا را با ابواب باز خدا آشنا کرد، نه اینکه مسئله گفت
مهدی حمیدی معتقد است دری که آنها به واسطه سحریخوانی بین بنده خدا و خدا گشودند، با آنچه اکنون هنگام سحر از تلویزیون پخش میشود، بسته شده است.
او در این مورد گفت: در حال حاضر سحر که میشود، هر شبکهای را که میگیرید در حال مسئله گفتن هستند. سحر بایستی با خدا حرف زد و بنده خدا را با ابوابِ بازِ خدا آشنا کرد، نه اینکه مسئله گفت، اینجا، جای آوازخواندنی است که دل سنگ را هم نرم کند. مگر نشنیدهاید که العدل وضع کل شیء موضعه یعنی عدالت، آن است که هر چیزی در جای خودش قرار گیرد ولی این عدل را به هم زدند و من و امثال مرا خانهنشین کردند.
حمیدی توضیح داد: هوشنگ جاوید حرکتهای خوبی در این زمینه کرده است ولی روی کاغذ. اینها باید از روی کاغذ به منصه ظهور برسد. خود ذبیحی به من میگفت، شما دو تا بچهها با برنامههای دو صداییتان، من و مرحوم سیداحمد قوامنیا را میگفت، ما را از دور کنار گذاشتید. ما صدایمان را و موجودیتمان را در اختیار اسلام گذاشتیم، منتها کسانی که تندرو هستند و میخواهند دین را با جبر ابلاغ کنند، متوجه نیستند.
خواندن به زبانِ خود یا دیگری؟
حمیدی در مورد اینکه ترجیح میدهد به زبان خودش و در دستگاهها و گوشههای ایرانی بخواند یا با الحان عربی گفت: ما در قرآن هم داریم که هیچ پیامبرى را نفرستادیم مگر به زبان قوم خودش. اینهایی که عربی میخوانند، یک وقت نوع خواندنشان در دل شنونده اثرگذار میشود و سوزی بر دل مینشاند اما خواندنی که انسان معنایش را نفهمد چه سود دارد؟!
او با ذکر خاطرهای گفت: یکبار در مراکش، محمد مسجدجامعی، سفیر اسبق ایران در مغرب؛ مرا که به همراه رفقایم برای برگزاری نمایشگاهی در آن جا به سر میبردم؛ برای ناهار وعده گرفت. آنها از من خواستند اشعار حافظ و سعدی را بخوانم تا برای مهمانانشان ترجمه کنند. دو تا، سه تا، چهار تا شعر که خواندم، متوجه شدم هیچ جاذبهای برایشان ندارد. من هم شعری عربی را که از حفظ بودم خواندم. این شعر کاری با آنها کرد که فردایش برادر شاه به سراغم آمد؛ یعنی تحت تاثیر قرارشان داده بود چون به زبان خودشان بود.
حمیدی افزود: پس آن چیزی که در سحر بر ما تاثیر میگذارد دعای سحر به زبان عربی نیست، خواندن خواننده به زبان فارسی است، این است که بنده را به خدا نزدیک میکند. البته که محمدصدیق المنشاوی یا خلیل الحصری نیز با قرائت قرآن دل انسان را حال میآورند اما آنچه با زبان خودتان برایتان خوانده شود تاثیری دیگر دارد. مثلا وقتی من میخوانم؛ «الهی، الهی، من آن عارفِ می پرستم که از جام لاتقنطوی تو مستم/ گنهپیشه من/ کرم شیوه تو/ الهی، تو آنی که هستی، من اینم که هستم...» این هر گنهکاری را عوض میکند. پدربزرگ ما، حضرت آدم هم گنه کرد، این قدر به مردم گیر ندهید... خدا تقوای درون ما را میخواهد، گناه کردهایم ولی درِِ خانه خدا را که نبستهاند...
گریستن با سحریخوانی سیدجواد ذبیحی
او در مورد به یادماندنیترین خاطرهاش از شنیدن سحریخوانی هم گفت: شب نوزدهم ماه مبارک رمضان بود و من در حرم امام رضا (ع) بودم، وقت سحر بود، اذانی پخش شد که بسیار به دلم نشست و دیدم چقدر باحال است. فردا شب کمی زودتر رفتم که به سحریخوانی برسم، چون فکر کردم اینکه اذانش این قدر قشنگ است، حتما سحریخوانیاش هم باحال است. باورتان نمیشود وقتی رسیدم فقط دم صحن ایستاده بودم و مثل بچهمردهها گریه میکردم، رفتم جستوجو کردم و پیرمردی ریش سفید را دیدم در کفشداری که شالی سبز هم روی کولش انداخته بود. جلو رفتم و گفتم سوالی دارم، این صدا به گوشم آشناست، این صدای ذبیحی نبود؟! گفت چرا! گفتم این را که کشتند، چطور است که صدایش را میگذارید؟! چون همانطور که میدانید پس از انقلاب؛ روزنامه اطلاعات به نقل از گروه شاهین گزارشی را چاپ کرد که قتل سیدجواد ذبیحی را به دلیل مداحی و مناجاتخوانی او در رادیوی وابسته به رژیم گذشته به گردن گرفته بودند و بعدها صادق خلخالی در کتاب خاطرات خود نام او را در فهرست کسانی آورد که حکم اعدامشان صادر شده بود. آن کفشدار ریش سفید جواب داد؛ ذبیحی برای سه شب در مراسم رمضان و دو روز تاسوعا و عاشورا اینجا برنامه اجرا کرد و وقفش کرده است. باور کنید من که خودم خواننده هستم چنان با شنیدن صدای این مرد میلرزیدم که نمیتوانم وصفش کنم.
حمیدی در پایان گفت: آدم باید صدا داشته باشد و علم موسیقی و اینها را با یکدیگر ترکیب کند و آنچه را میخواهد درآورد تا در سحر که درِ رحمت خدا باز است بنده خدا را با خدا متصل کند. من یک سیدی از خودم به یادگار گذاشتهام به نام «خلوت حضور» و یک تعداد دیگر هم گذاشتهام و به بچههایم گفتهام جان که از این دنیا به در بردم اینها را به عنوان یادگاری به مردم بدهید.
صدای سیدجواد ذبیحی را میتوانید اینجا بشنوید.
برگزاری سمیناری با عنوان «نسل ما و موسیقی»
تنوع ذائقه موسیقى در ادوار مختلف، تاثیر نبود یک رسانه معتبر در موسیقى، نبود کپى رایت، تاثیر تکنولوژى، کمرنگ شدن چهرههاى معتبر موسیقى و معرفى دورههاى آموزشى جدید مهندسی صدا از جمله مباحثی است که در سمینار «نسل ما و موسیقی» مطرح میشود.
به گزارش ایلنا، آیدین الفت، مدیر مجموعه شهر صدای پارسیان با اعلام خبر برگزاری سمینار «نسل ما و موسیقی» توضیح داد: «پویا نیکپور از جمله هنرمندانی است که در سوابق کاری او رهبری ارکستر کنسرت و آهنگسازی آثار بسیاری از خوانندگان شناخته شده پاپ کشورمان وجود دارد . از این رو تصمیم گرفتیم با در نظر گرفتن این فعالیتهای درخشان، کارگاههایی آموزشی به میزبانی مجموعه برگزار کنیم که برپایی «کارگاه موسیقی جَز» و کارگاه «رهبری ارکستر کنسرت موسیقی پاپ» از جمله فعالیتهای آیندهمان است. اما پیش از برگزاری این کارگاهها قرار است روز جمعه چهارم خرداد، سمیناری تخصصی به نام «نسل ما و موسیقی» در مجموعه شهر صدای پارسیان برگزار شود.
او درباره جزییات این سمینار گفت: تنوع ذائقه موسیقى در ادوار مختلف، تاثیر نبود یک رسانه معتبر در موسیقى، نبود کپى رایت در موسیقى ایران، وجود موانع مختلف در بحث موسیقى، تاثیر تکنولوژى بر موسیقى، کمرنگ شدن چهرههاى معتبر موسیقى و معرفى دورههاى آموزشى جدید مهندسی صدا به سرپرستی بنده از جمله موضوعاتی است که در این سمینار مورد توجه قرار خواهد گرفت.
الفت در پایان تصریح کرد: مجموعه شهر صدای پارسیان به هیچ عنوان دنبالهروی روش متداول و سنتی آموزشگاهها ومراکز تولید آثار موسیقایی نیست. ما به دنبال تغییر فرهنگِ دید به موسیقی و حوزه مهندسی صدا هستیم تا بتوانیم نگرش مخاطبان به موضوع مهم «صدا در موسیقی» را که هنوز با استاندارهای جهانی فاصله دارد، تغییر دهیم.
سمینار«نسل ما و موسیقی» با سخنرانی پویا نیکپور ساعت ۱۷ روز جمعه چهارم خرداد در مجموعه شهرصدای پارسیان به آدرس خیابان استاد مطهرى، خیابان میرعماد، خیابان دوم، پلاک ٢٢، ساختمان سَدا برگزار میشود.
در گفتوگو با عثمان خوافی مطرح شد؛
من یک دهاتیام که از آمریکا سردرآوردم/با کشک و ماست و قروت زندگی میکنم
عثمان خوافی میگوید: یک دهاتی است که با دوتار از ژاپن، مسکو، آفریقا و آمریکا سردرآورده. او معتقد است؛ کسی که میگوید موسیقی حرام است، نمیفهمد و اطلاع ندارد، تحقیق نکرده و از پیش خودش میگوید.
به گزارش خبرنگار ایلنا، عثمان محمدپرست، معروف به عثمان خوافی از استادان دوتارنوازی خراسان، جمعه 28 اردیبهشت برای حضور در برنامهای با عنوان «نوای غربت موسیقی خراسان در تهران» که به همت مؤسسه هواداران هنر ایرانیان به مدیریت علیرضا جلالیان برگزار شد، به تهران آمد و شنبه 29 اردیبهشت در تالار رودکی مورد تجلیل قرار گرفت.
شامگاه جمعه، به سراغش رفتیم و در دفتر رهبر ارکسترهای ملی و سمفونیک در همان طبقهای که تالار رودکی قرار دارد پای صحبتش نشستیم. سوال اولمان از این دوتارنواز خوافی با شهرتی جهانی این بود: اولین بار چه زمانی دوتار را به دست گرفتید و پشتِ دستِ چه کسی نواختنش را آموختید؟
محمدپرست جواب داد: عرض کنم خدمت شما که، خیلی حرف دارم و اگر مردم بخواهند حرفهایم را بفهمند باید روی آن فکر کنند. این را بنویس که باید روی حرفهایم فکر کنند تا بفهمندشان. من یک دهاتی هستم و قیافه نمیگیرم. هرکس الان مرا میبیند خیال میکند پدرم میلیاردها میلیارد پول داشته و باسواد بوده، در صورتی که ما زندگیمان باعذاب اداره میشد و آنهم از گوسفندداری. پدرم اصلا سواد نداشت. 85 سال قبلتر در خوافِ ما مدرسهای نبود، یعنی یک مدرسه بود با چهار کلاس. من دلم میخواست آدم فهمیده و دانایی بشوم و به درد مردم بخورم، که کمی هم شدم ولی آنطور که میخواستم، نه. تا کلاس چهار خواندم و همهاش هم شاگرد اول بودم. بعد دیدم جای دیگری نمیتوانم بروم، تربت حیدریه نزدیکترین شهر به ما بود ولی آشنایی نداشتیم. چون مردم از هم دور بودند، آشنا نبودند و ماشینی یا وسیلهای هم نبود و باید با الاغ و اسب میرفتیم که ماندیم و نرفتیم.
عثمان خوافی ادامه داد: دوتار در خواف بود ولی نه دوتاری که من میزنم. یک چیزی بود و صدایی داشت که من عاشق صدایش شدم. دوتار را پیدا کردم و بردم به خانه، چیزی که میخواهم بگویم کلمه خیلی بزرگی است و مردمی که این را میبینند، الکی نخوانندش و روی آن فکر کنند؛ من یک دهاتی هستم اما سر از ژاپن درآورم، سر از مسکو درآوردم، سر از آفریقا درآوردم، سر از آمریکا درآوردم و... این را حساب کنند که من چه بودم و به کجا رسیدم. بدون آنکه خودم سواد داشته باشم یا پدری باسواد. خودم از پیش خودم به اینجا رسیدم. این دوتار را هم از کسی یاد نگرفتم. از پیش خودم یاد گرفتم. کارهایی با دوتار میکنم، که کسی نمیتواند شبیهاش را بکند. همین دیگر. حرف دیگر چه داری؟
او در جواب اینکه پس خودآموخته بوده است، گفت: بله، خودآموخته بودم.
محمدپرست در مورد اینکه در خواف شاگردی دارد که بخواهد به او آموزش دهد و هنرش زمین نماند هم توضیح داد: شما به این زودی حرفهای مرا نمیفهمی و کسی هم که میخواند نمیفهمد! از نظر بعضی، موسیقی حرام است ولی من حلالش کردم. من موسیقی را حلال کردم ولی شاگردی ندارم. سه نفر از دور و بریهای من هستند که خودشان از روی دستم نگاه کرده و یاد گرفتهاند؛ یکی پسر برادرم است و دو نفر هم از نوههایم. دیگر چه؟
این دوتارنواز بزرگ خراسانی در مورد اینکه زندگیاش از راه موسیقی میگذرد یا نه هم گفت: من قرانی بابت موسیقیام پول نگرفتهام. خودم کار میکردم، اتوبوس داشتم، پایه یک دارم و از آن راه پول درمیآوردم. بعد هم اینکه من کمخرجم، خرج بیجهت ندارم و همینی که الان هستم، آن موقع هم بودم. ما با کشک و ماست و قروت زندگی میکنم، همان چیزهایی که پدرمان هم با آن زندگی میکرد.
او ادامه داد: ما زندگی سادهای داشتیم و الان هم همانطوریم. مرا نگاه کن. الانم هر کجا میروم، با عمامه میروم، ببین من چقدر سادهام. اینها را دیدهای که میگویند ما موسیقیدانیم و ابروهایشان را یک شکل میکنند و موهایشان را یک شکل و لباسهایش را جوری دیگر. ببین من چقدر سادهام. ایرانیها مرا نشناختهاند، ایرانیها خودشان را هم نشناختهاند که اگر شناخته بودند الان آرزوی کشورهای دیگر را نداشتند، پس نشناختهاند. اگر ما خودمان را میشناختیم هر روز یک نفر جرات نمیکرد در زندگیمان فضولی کند. کسانی هم که عاقلند نتوانستهاند به ما کمک کنند. دیگر بگو چه میخواهی؟
او در مورد اینکه آیا تا به حال توجهی را که باید از مسئولان دریافت کرده است یا خیر هم توضیح داد: علی مرادخانی را میشناسی؟ برای من نوشته بود در خدمت عثمان، آدم باید درس نیکوکاری آموزد. همین الان وزیر ارشاد به خانه ما میآید، همین آقاصالحی (سیدعباس صالحی)، اینها مرا امیدوار کردند. مردم و مخصوصا تهرانیها هم هوای ما را زیاد دارند، در کل ایران 920 مدرسه به خاطر ما ساختند، از این بالاتر چیست؟! چیز بیشتر چه میخواهی؟
محمدپرست در جواب آخرین سوال که آیا از وقتی پایش را عمل کرده و ناچار است روی ویلچر بنشیند (یک سال و 10 روزِ پیش) دلش برای دوتار زدن تنگ شده است یا نه گفت: صد در صد. خیلی دلم تنگ شده، باید دوتار را بگذارم روی پایم که نمیتوانم. ولی نوار دارم و نوارهایم را که میشنوم لذت میبرم. هر روز که روی تخت خوابیدهام نوارهایم را میگذارم، گوش میدهم و دلم باز میشود.
آوای «نوایی نوایی» عثمان محمدپرست را میتوانید اینجا بشنوید.
https://static0.ilnanews.com/mediav2/xNLY0V5Frib0/YXVkaW8tbWVkaXVtLm1wMw,,/Navayee.mp3
خوانندههایی که با تیتراژهای رمضانی به تلویزیون آمدند
هر سال چند ماهی مانده به آغاز ماه رمضان، ماراتنی برای خواندن تیتراژهای برنامههای مناسبتی تلویزیون آغاز میشود؛ امسال نیز افرادی مانند محمد اصفهانی، بهنام بانی، روزبه بمانی و ... برای این برنامهها خواندهاند.
به گزارش ایسنا، شبکه یک سیما با دو برنامه «ماه و ماهی» و «دعوت» و سریال «سر دلبران» برنامههای رمضانی خود را به روی آنتن میبرد. حمید هیراد، خواننده جوانی که سال پرحاشیهای را آغاز کرد، خوانندگی اولین تیتراژ تلویزیونی خود را با جنگ شبانه «دعوت» تجربه کرد.
البته از این خواننده پیشتر تیتراژ سریال «گلشیفته» به کارگردانی بهروز شعیبی را شاهد بودیم که از طریق شبکه نمایش خانگی عرضه میشود.
سریال «سر دلبران» نیز با خوانندگی روزبهبمانی که بیشتر در مقام ترانهسرا شناخته میشود، از شبکه یک در حال پخش است؛ بمانی ترانه این قطعه که «خرقه» نام دارد را هم سروده و کارن همایونفر آهنگ آن را ساخته است.
شبکه دو نیز ماه رمضان را با پخش سریال «بچه مهندس» آغاز کرد؛ قرعه خواندن تیتراژ پایانی این سریال به خواننده مشکیپوش پاپ، رضا صادقی رسید. شاعر این اثر اسحاق نوری است و آهنگسازی آن بر عهده رضا صادقی بوده است.
اما یکی از پربینندهترین برنامههای تلویزیونی ماه رمضان، «ماه عسل» است که از شبکه سه پخش میشود. تیتراژ ابتدایی آن را به آهنگسازی حامد برادران، بهنام بانی خوانده و تیتراژ پایانی آن به «مسیح و آرش» رسیده است که به تازگی مجوز رسمی فعالیت خود را دریافت کردهاند. ترانهسرایی این دو اثر بر عهده روزبه بمانی بوده است.
محمد اصفهانی خواننده قدیمی پاپ که تجربه خواندن تیتراژهای موفقی را در برنامههای تلویزیونی داشته است، این بار با تیتراژ سریال «رهایم نکن» از شبکه سه مهمان مخاطبان است. اصفهانی در این پروژه با علیرضا کهندیری در بخش موسیقی و روزبه بمانی در بخش ترانه همکاری داشته است.
«جشن رمضان» برنامهای است که از شبکه پنج سیما راهی آنتن شده است و حجت اشرفزاده تیتراژ ابتدایی آن را خوانده است. با وجود اینکه از خواندن «هوروش بند» برای تیتراژ دیگر این برنامه، حرفهایی مطرح بود اما این اتفاق رخ نداد.
گروه پالت هم تیتراژ سریال «هزارداستان» را خوانده است. این برنامه هر روز از شبکه نسیم پخش می شود.
در گفتوگو با رئیس شورای نظارت و ارزشیابی دفتر موسیقی مطرح شد؛
برگزاری کنسرت در رمضان تا روز پانزدهم، منع قانونی ندارد
با آغاز ماه رمضان، ناگهان بر اجرای زنده موسیقی در سالنهای رسمی، نقطه پایانِ نیمبندی گذاشته و همه چیز به پایان این ماه موکول میشود اما رئیس شورای نظارت و ارزشیابی دفتر موسیقی میگوید تا پانزدهم این ماه، هیچ منع قانونی برای برگزاری کنسرت وجود ندارد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، نسبت برگزاری کنسرت در ایران و اعیادی که در تقویم رسمی ثبت شدهاند، همواره تنگاتنگ بوده است و ماه رمضان نیز از این قاعده مستثنا نیست.
با آغاز این ماه، ناگهان بر اجرای زنده موسیقی در سالنهای رسمی نقطه پایان نیمبندی گذاشته و همه چیز به پایان این ماه موکول میشود. هر چند تا پیش از رسیدن به شبهای قدر در نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم این ماه و ضرورت حفظ حرمت آنها، میتوان از فاصله زمانی افطار تا سحر برای برگزاری کنسرت به خوبی استفاده کرد اما در کشور ما چنین نیست و ظاهرا چنین هم نخواهد بود.
ماه رمضان در دیگر کشورهای مسلماننشن چون هند، مالزی، کویت، ترکیه، جمهوری آذربایجان، نیجریه، مراکش، افغانستان، پاکستان، مصر، اندونزی، تاجیکستان و... ماهی است برای شاد بودن به بهانه حضور در مهمانیای که میزبانش خداست، مهمانیای که طبیعتا چرخ اقتصاد جامعه را هم بیش از پیش میچرخاند و به عنوان مثال در ایران در مورد صنعت سینما با طرح اکران از افطار تا سحر رخ داده است.
شروع ماه مبارک رمضان سال 1439 هجری قمری از امروز، پنجشنبه 27 اردیبهشت است و پایان احتمالی آن پنجشنبه 24 خرداد، در این 29 روز، برگزاری کنسرت یا اساسا دست نمیدهد یا بسیار کمرنگ است. طبق آنچه در جدول زیر میبینید محمدرضا ظریف، ارکستر داتا، دو گروه موسیقی نواحی خراسان؛ صبا به سرپرستی خلیل شیری و سیمرغ به سرپرستی میثم قومورلو معروف به میثم افشین در قالب نوای غربت موسیقی خراسان در تهران، ارکستر سمفونیک تهران، یزدان یکرنگیان، کارن سلاجقه و نینا برزگر در قالب شب پیانوی آهنگسازان معاصر ایرانی، حسین علیشاپور و علیرضا برزگر در قالب ساز و آواز در مکتب تهران و حمید هیراد تنها کسانی هستند که در رمضان 97 اجرا خواهند داشت.
نام خواننده یا گروه یا عنوان کنسرت |
مکان |
زمان |
توضیحات |
محمدرضا ظریف |
تهران- فرهنگسرای نیاوران |
پنجشنبه 27 اردیبهشت، ساعت 21 |
رسیتال پیانو با اجرای قطعاتی از شیلر، لودوویکو اینائودی، یان تیرسن، ییروما، هانس زیمر |
ارکستر داتا |
تهران- تالار وحدت |
پنجشنبه 27 اردیبهشت، ساعت 21 |
میچکا یغمایی (سنتور)، مهسا لواسانی (تار)، مونا لواسانی (مایستر زهی)، سحر کمالوند (رباب)، رامین شویدی، امیرهومن محسنی، حسین نظری و داریوش مرادی (خوانندگان)، به همراه اعضای ارکستر داتا |
نوای غربت موسیقی خراسان در تهران |
تهران- تالار رودکی |
پنجشنبه، جمعه و شنبه 27، 28 و 29 اردیبهشت. ساعت 21 و 23 |
تجلیل از عثمان محمدپرست معروف به عثمان خوافی از استادان دوتارنوازی خراسان و اجرای دو گروه موسیقی نواحی خراسان؛ صبا به سرپرستی خلیل شیری و سیمرغ به سرپرستی میثم قومورلو معروف به میثم افشین. در صورت استقبال مخاطبان و باز شدن سانس های دیگر گروه ژنده پیل به سرپرستی احمد شامی شهدآبادی هم به اجرا خواهد پرداخت. |
ارکستر سمفونیک تهران به رهبری شهرداد روحانی |
تهران- تالار وحدت |
جمعه 28 اردیبهشت، ساعت 21:30 |
اجرای قطعاتی از بتهوون: اورتور کریولان اپوس 62 موتسارت : سمفونی شماره 40 دورژاک : سمفونی شماره 9 L. BEETHOVEN : Coriolan Overture Op. 62 W. A. MOZART : Symphony no. 40 A. DEVORAK : Symphony no. 9 |
حمید هیراد |
جزیره کیش- تالار شهر |
پنجشنبه 27 اردیبهشت- ساعت 23:59 |
|
شب پیانوی آهنگسازان معاصر ایرانی |
تهران- تالار رودکی |
پنجشنبه سوم خرداد- ساعت 21 |
نوازندگان پیانو: یزدان یکرنگیان، کارن سلاجقه و نینا برزگر |
ساز و آواز |
تهران- مکتب تهران |
جمعه 28 اردیبهشت- ساعت 17:30 |
حسین علیشاپور (آواز)، علیرضا برزگر (سنتور) |
ابوالفضل صادقینژاد (رئیس شورای نظارت و ارزشیابی دفتر موسیقی معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی) در مورد صدور مجوز برگزاری کنسرت در ماه رمضان به خبرگزاری ایلنا گفت: دفتر موسیقی همواره آمادگی دارد با کسانی که متقاضی برگزاری کنسرت در این ماه هستند، نهایت همکاری را انجام دهد ولی یکسری قوانین و مقرراتی هم هست که طبق روال هر سال باید رعایت شود. این قوانین و مقررات عبارت است از اینکه اجرای زنده موسیقی از اول تا پانزدهم ماه مبارک رمضان برابر با دهم خرداد یعنی تا شبِ مبارکِ تولد امام حسن مجتبی (ع) هیچ مشکلی ندارد و درخواستها طبق روال از نظر محتوایی و ارزش موسیقایی بررسی و روال قانونی و اداری را طی میکنند اما از شانزدهم رمضان به بعد یعنی از یازدهم خرداد با توجه به نزدیک شدن به شبهای قدر به شکلی طبیعی از یکسو درخواستی برای برگزاری کنسرت نیست و ازسوی دیگر تقاضایی هم برای تماشا وجود ندارد.
او ادامه داد: طبق دستور علی ترابی و طبق قانون، مانند هر سال تا پانزدهم رمضان هر درخواستی را که برای برگزاری کنسرت به دستمان برسد اعم از موسیقی پاپ و راک، موسیقی اصیل ایرانی، کلاسیک یا نواحی و اقوام بررسی میکنیم، هر چند که ترجیحمان موسیقی ایرانی، سنتی، مقامی، محلی و نواحی است، چون گمان میکنیم مخاطب در این ماه این گونه از موسیقی را بیشتر میپسندد ولی اگر کسی هم درخواست برگزاری کنسرت پاپ داشته باشد هم هیچ مشکلی وجود ندارد. هیچ منع قانونی در این زمینه وجود ندارد، اما بعضی چیزها عرف است و گاهی قدرت عرف از قدرت قانون بیشتر است، چون دلی است و با دل رعایت میشود نه با اجبار و الزامی که در رعایت قانون هست.
صادقینژاد در پایان گفت: جدا از این، قطعا حفظ حرمت شبهای قدر؛ نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم ماه رمضان هم که امری واجب است و از پانزدهم رمضان که میگذریم، برگزاری کنسرت موکول میشود به پس از عید فطر اما تاکید میکنم تا نیمه ماه مبارک رمضان برابر با دهم خرداد هیچ منع قانونی برای برگزاری هیچ نوع کنسرتی وجود ندارد.
عصار با حمایت همراهاول برای جامجهانی میخواند
همراهاول بهزودی از آهنگ علیرضا عصار برای جامجهانی 2018 روسیه رونمایی میکند.
به گزارش ایلنا، طبق شنیدهها علیرضا عصار خواننده آهنگهای حماسی، آهنگی بسیار زیبا با موسیقی منحصر به فرد برای جامجهانی 2018 روسیه خوانده که بهزودی رونمایی میشود.
گفته شده این آهنگ با حمایت همراهاول که اسپانسر تیم ملی فوتبال ایران است تهیه شده و قرار است یکشنبه شب در مراسم بدرقه تیم ملی فوتبال ایران که راهی جامجهانی روسیه است از آن رونمایی شود.
گفتنی است، این آهنگ با سرود رسمی تیم ملی که توسط فدراسیون فوتبال تهیه شده تفاوت دارد.
جزئیاتی از سرودهای تیم ملی فوتبال در جام جهانی از زبان سالار عقیلی/از 11 ستارهای که قرار است بدرخشند تا پَر کشیدن پرچم ایران از بام جهان
سالار عقیلی از جزئیات دو سرودی که برای حضور تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی خوانده است، گفت، یکی با مطلع «گل میدمد از خاک وطن در شب میدان، پرمیکشد از بامِ جهان، پرچم ایران» و دیگری با نام «11 ستاره».
به گزارش خبرنگار ایلنا، روز یکشنبه (30 اردیبهشت) در تالار وحدت شاهد رونمایی از دو سرودی خواهیم بود که توسط سالار عقیلی در همکاری با ترکیبی از ارکستر سمفونیک و ارکستر ملی به رهبری شهرداد روحانی به مناسبت حضور تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی خوانده شده است.
عقیلی در گفتوگو با ایلنا درباره سابقه همکاریاش با ارکستر ملی ایران و ارکستر سمفونیک گفت: من هم سابقه همکاری با ارکستر ملی را در کارنامهام دارم و هم سابقه کار با ارکستر سمفونیک را. سابقه کار کردنم با ارکستر ملی به سال 84 برمیگردد، زمانی که رهبری این ارکستر برعهده فرهاد فخرالدینی بود، این همکاری در سال 96 به رهبری فریدون شهبازیان نیز تکرار شد. در مورد ارکستر سمفونیک هم در کنار رهبرانی چون نادر مشایخی و مجید انتظامی بودهام. در سال 85 (2006) کنسرتی به رهبری مشایخی در اوسنابروک و مونیخ آلمان داشتیم که طی آن سمفونی «مولانا» و «فیه مافیه» را اجرا کردیم. با شهرداد روحانی نیز از قدیم رفتوآمد خانوادگی داشتهام اما اولین بار است که با یکدیگر همکاری میکنیم.
او در مورد اینکه آیا در اجرای سرودهای ساخته شده برای تیم ملی قرار است ترکیبی از ارکستر سمفونیک و ارکستر ملی همراهیاش کنند یا ماجرا به گونهای دیگر پیش خواهد رفت، هم گفت: همانطور که میدانید رَنگ و سازبندی ارکستر ملی و ارکستر سمفونیک اساسا با یکدیگر متفاوتند و در اولی از سازهای ایرانی و سنتی چون سنتور، تار، تنبک، نی و... استفاده میشود که بنا بر صلاحدید رهبر کنار هم مینشینند و به اجرای آثار ملی میپردازند که نشانگر موسیقی ملی ما است. در ارکستر سمفونیک اما با یک سازبندی متفاوت به اجرای سمفونیهای شناختهشده و آثار کلاسیک مطرح جهانی پرداخته میشود. در قطعاتی که من برای تیم ملی خواهم خواند سازهای ارکستر سمفونیک و ارکستر ملی کنار یکدیگر مینشینند و شهرداد روحانی رهبری آنها را برعهده میگیرد. این همنشینی دو ارکستر به این دلیل است که کاری که ما قرار است انجام بدهیم هم ملی و هم فراملی است و در آثاری که من اجرا میکنم به حضور سازهای سنتی هم نیاز است.
او تصریح کرد: این تلفیق قراری بوده که من و ارکستر با هم گذاشتهایم اما چون هنوز تمرین مشترکی نداشتهایم و فردا، سهشنبه 25 یا پسفردا، چهارشنبه 26 اردیبهشت اولین جلسه تمرینمان خواهد بود، از چند و چون آن اطمینانی صد در صد ندارم. ارکستر اکنون در حال تمرین است و ما هم دو قطعهای را که من باید بخوانم ضبط کردهایم اما هنوز جلسه تمرین مشترکی نداشتهایم.
خواننده قطعه بارها شنیده شده «وطنم ای شکوه پابرجا» در مورد جزئیات قطعاتی که برای تیم ملی خوانده است هم گفت: یکی از قطعهها «11 ستاره» نام دارد و از ساختههای بابک زرین است. شاعر این قطعه احسان افشاری، شاعری جوان و مستعد است که من در جمعی شعری از او شنیدم و همان شعر باعث شد دعوتش کنم تا شعر سرود تیم ملی را بگوید. آشنایی ما به یک سال پیش برمیگردد، در یکی از جلسات خانه شعر، شعری خواند که به شدت تحتتاثیرم قرار داد، بعد از یک سال مجددا دیداری دست داد و از او برای همکاری دعوت کردم. یکی از ابیات این شعر را هم برایتان میخوانم؛ «بعد از هزار و یک شب با همتی دوباره، بعد از هزار و یک شب با همتی دوباره، در صحنه میدرخشیم با 11 ستاره».
خواننده قطعه «وطنم» با مطلع «نام جاوید وطن/ صبح امید وطن/ جلوه کن در آسمان/ همچو مهر جاودان...» در مورد قطعه دومی که برای تیم ملی خوانده است، توضیح داد: قطعه دوم از ساختههای فریدون شهبازیان است در دستگاه ماهور، با شعری زیبا از عبدالجبار کاکایی. این قطعه در فضای موسیقی ملی و سنتی میگذرد و با کار اول که ریتم تندتری دارد متفاوت است. در واقع تلاش من این بود که همه نوع سلیقهای را در خواندن این دو قطعه در نظر بگریم. مطلع قطعه دوم نیز به این صورت است؛ «گل میدمد از خاک وطن در شب میدان، پر میکشد از بامِ جهان، پرچم ایران».
عقیلی در موردش سفرش به روسیه هم گفت: طبق قرارمان، هر چند که در کشور ما نمیشود هیچ چیز را به صورت قطعی اعلام کرد، سه اجرا در روسیه خواهیم داشت که قبل از بازیهای تیم ملی ایران در شهرهای مختلف این کشور اجرایشان خواهیم کرد.
او در پایان در مورد نظرش نسبت به آن در روسیه بر تیم ملی خواهد گذشت هم گفت: انشاالله با درایت کارلوس کیروش، بچههایمان اتفاقات خوبی را رقم خواهند زد و ما هم تخمینی نمیزنیم و تنها برای این 11 ستاره دعا میکنیم که نتایج خوبی بگیرند. هر چند راه پیدا کردن به جام جهانی و حضور در این رویداد بینالمللی فیالنفسه بسیار مهم است.
شب پرهیاهوی تالار وحدت با موسیقی بوشهری/دولتآبادی: کنسرت دلپسند و پرهیجان بود
گروه موسیقی لیان درحالی شامگاه 23 و 24 اردیبهشت نخستین اجرای زنده خود در سال جدید را در تالار وحدت روی صحنه برد که حضور خالق رُمان کلیدر «محمود دولتآبادی» از همان ابتدا مورد توجه دوستداران موسیقی قرار گرفت.
به گزارش ایلنا، در کنسرت شب گذشته گروه لیان، محسن شریفیان با توضیح ترانهای از دوران فئودالیسم در بوشهر، اجراى این اثر را به مهمان ویژه کنسرت خود تقدیم کرد و گفت: خوشحالم که فرصت دست داد تا من امشب شاهد حضور استاد دولت آبادى در کنسرت لیان باشم و این براى ما و همینطور مخاطبان ما افتخار بزرگى است.
اجرای قطعات شاد و ریتمیک بوشهری و حضور پیشکسوتی از حوزه جنوب برای انجام رقص آئینی جنوب و «خیام خوانی» در ادامه برای حضار اجرا شد. این برنامه همانند دیگر اجراهای گروه لیان سرشار ازریتم و انرژی بود و حاضرین در سالن نیز به شدت با قطعات شاد گروه همراهی میکردند.
در انتهای این برنامه و درحالیکه اعضای لیان همگی روی سن آمدند، محمود دولتآبادی با اجرای حرکات رقص آئینی جنوب صحنههای جالب توجهی را خلق کرد که با استقبال حاضران رو به رو شد و همه به صورت ایستاده به تشویق این نویسنده پرداختند.
محمود دولتآبادی دقایقی پس این اجرا درباره حضورش در این کنسرت گفت: متاسفم که قبلا به کنسرت لیان نیامدم. دلپسند بود و بسیار پرهیجان. زمان اجرای آواز دشتستانی گریه هم کردم. دشتستانی همیشه اشک من را در میآورد. بیشتر هیجان و افروخته شدن جان پنهان بود که دست داد و به قول رفقا حالی افتاد و وقت خوش شد.
خالق کلیدر درباره موسیقی مورد علاقه خود نیز گفت: هر هنرمندی که با دلش روی صحنه حرکت کند، با صدا و سازش به دل من مینشیند. هر آنچه که مصنوع باشد و از دلی پا نشود و جایی را تکان ندهد، طبعا من را هم نمیتواند تکان دهد.
وی افزود: محسن شریفیان درباره ادبیاتِ موسیقی صحبت کرد و اشارههایش نشان میداد که موسیقی بدون ادبیات و ادبیات بدون موسیقی موردی ندارد. من در ادبیات هم در زبان و هم در بیان با موسیقی کار دارم. همهی شعر ما موسیقی است و البته در نثر هم پیش از من بودهاند کسانی که موسیقیایی کار میکردهاند و من به خصوص بیشتر موسیقیایی کار میکنم. اگر این قصهها نباشد زندگی بیش از این کسلکننده میشود. هر شعری به نحوی بیان یک قصه است و من خیلی خرسندم که امشب اینجا بودم و ممکن بود بعدا دیگر پیش نیاید. همسرم در انتهای برنامه دستهای من را محکم فشار داد و گفت خیلی متشکرم که امشب من را به اینجا آوردی و فکر میکنم همین برای محسن و گروهش کافی است. واقعا دست مریزاد و آفرین. امشب ثواب بزرگی برای گروه لیان بود که مردم را شاد کردند. امشب هم اشک من درآمد و هم به معنای واقعی دچار وجد شدم. وجد غیر از شادی است. دست مریزاد آقا محسن دم شما گرم. به همکارانتان صمیمانه تبریک میگویم و همه چیز عالی بود. من وقتی گروههای اینچنینی را میبینم همیشه آرزویم این است که اینها باقی بمانند و ادامه پیدا کنند. من با روحیهای که از محسن روی صحنه دیدم امیدوار شدم این اتفاق ادامه خواهد یافت و این خیلی خجسته است.
پیش از این سیمین بهبهانى، حسین علیزاده، کیهان کلهر، اصغر فرهادى... دیگر هنرمندانی بودند که در سالن کنسرت «لیان» حضور داشتند.
اوکلو فرامرزی، آکا صفوی، امین سلیمیان، مرتضی پالیزدان، حمید اکبری، حسین کاوه خو، حمزه مقدم، مرتی عزیززاده و... نوازندههای گروه لیان را به سرپرستی محسن شریفیان در این کنسرت تشکیل میدادند.
این کنسرت به همت موسسه کامیاب بهاران و تهیهکنندگی علی حقشناس برگزار شد.