هنگامی که در سال 1809، لودویگ ون بتهوون سفارش ساخت اورتور و موسیقی تصادفی نمایشنامه تراژیک ولفگانگ فون گوته، اگمونت را دریافت کرد، این یک فرصت خوشایند بود. گوته، شکسپیر ادبیات آلمانی و روشنفکر برجسته زمان خود، یکی از قهرمانان شخصی بتهوون بود. علاوه بر این، موضوع شورش اگمونت و پیروزی بر استبداد باعث نگرانی آهنگساز شد. موضوع اپرای او، فیدیلیو نیز همین بود، که در آن زمان در تلاش بود تا آن را اصلاح کند.
کنت اگمونت یک شخصیت تاریخی قرن شانزدهم است که در زمان پادشاهی فیلیپ دوم اسپانیا در هلند خدمت می کرد. او به ولیعهد و مذهب کاتولیک وفادار است، اما از مدارا با پروتستان ها و سایر غیر کاتولیک ها حمایت می کند. اگمونت به دام افتاده، زندانی می شود و در نهایت سر بریده می شود. در لحظات پایانی نمایش، اگمونت متوجه می شود که مرگ او نشانه شورش علیه ظلم و ستم خواهد بود. در حالی که او در معرض اعدام قرار می گیرد، اعلام می کند: «از سرزمین خود دفاع کنید! و برای رهایی عزیزانتان، خودتان را با شادی ببخشید، همانطور که من برای شما مثال زدم!» گوته نشان می دهد که نمایشنامه با "سمفونی پیروزی" به پایان می رسد.
بتهوون ماهیت، اما نه جزئیات تحت اللفظی اگمونت را در اورتور بیان می کند. مقدمه آهسته، با آکوردهای مینور تاریک و بی رحمانه و ریتم پر دردسر، لحن شوم تراژدی را تعیین می کند. موضوع اصلی تکانشی و غوطهور ممکن است خود اگمونت، پیامبر شورش صالح را نشان دهد. بتهوون آکوردهای ریتمیک را از مقدمه به بخشی از موضوع دوم تبدیل می کند و در اینجا رنگ و بویی قهرمانانه به آن می بخشد. نزدیک به پایان، آکوردهای "بی رحمانه" باز می گردند. درست در تاریک ترین لحظه، بخش پایانی به طور غیرمنتظره و بی سر و صدا خود را بیدار می کند، در ابتدا بسیار بی سر و صدا، اما به زودی به یک فورتیسیموی باشکوه تبدیل می شود. این یکی از بهترین پایانهای پیروزمندانه بتهوون است، و در نمایشنامه تبدیل به «سمفونی پیروزی» میشود که وقتی اگمونت بر بلوک اعدام سوار میشود و آخرین کلمات پیروزمندانهاش را به زبان میآورد، شنیده میشود.
منبع: www.riphil.org