صد سال موسیقی ایران، 1301 تا 1401
نوشته رضا کلانتری
نوروز 1401
آغاز قرن تازه ای برای موسیقی
آنچه در این نوشته می خوانید، مروری گذرا و خلاصه بر اتفاقات مهم موسیقی بین سال های 1301 تا 1401 است.
با نگاهی به گذشته، و مرور موسیقی در صد سال سپری شده، به نام هایی می رسیم که هر کدام بخشی از زندگی موسیقی ایران در قرن گذشته بودند.
از درویش خان و علی نقی وزیری تا خالقی و صبا و نی داوود و شهنازی و عبادی، شهناز و شریف و یاحقی، کسایی و تجویدی، پایور و مجد، مسعودیه ، باغچه بان، بهاری و بدیعی، بنان و بدیعی و قمر و ایران خانم و مشکات و سنجری وحنانه و ناصری و فریوسفی و مشکاتیان و شجریان، تاکستانی و میرزاده، و نام های بسیار در موسیقی ایران، همگی از درگذشتگان هستند.
آثار این نام ها، تاریخ موسیقی ایران در صد سال گذشته را شکل می دهد و هر اثر، بخشی از میراث ماندگار موسیقی ایران خواهند بود.
از سال 1301 تا 1401، اتفاقات بسیاری در موسیقی رخ داده که در اکثر موارد، برای نخستین بار در تاریخ موسیقی ایران بودند.
راه اندازی مدرسه عالی موسیقی، دانشگاه موسیقی، ارکستر سمفونیک، ارکسترهای رادیو و تلویزیون، ارکستر مضرابی، ارکستر ملی، ساخت سالن های کنسرت، برگزاری فستیوال های موسیقی، راه اندازی مرکز حفظ و اشاعه موسیقی، اجرای اپرا و باله، دعوت از موسیقی دانان بین المللی برای اجرا و سخنرانی، راه اندازی کارگاه سازسازی سازمان میراث فرهنگی، راه اندازی استودیوهای ضبط موسیقی، راه اندازی وب سایت های موسیقی، راه اندازی سامانه های فروش اینترنتی بلیت کنسرت و...
همگی موارد گفته شده، گوشه ای از اتفاقات مهمی بودند که تاریخ صد ساله موسیقی ایران، به خود دید.
در بسیاری از موارد، خصوصا در سال های نه چندان دور، کارهای انجام شده، به دلیل اعمال سیاست های نادرست، به بیراهه رفت، و یا از ادامه کار جلوگیری شد. در دهه های نخست، و طبق برنامه ای مدون، هنرستان موسیقی، نسبت به زمان خودش، آموزش را به شکلی خوب در پیش گرفت و پس از چند سال، تعداد زیادی نوازنده، آهنگساز و موسیقی دان را به جامعه موسیقی معرفی کرد.
در این راه، نقش علینقی وزیری، بسیار تعیین کننده بود. وزیری با ادامه راه هنرستان موسیقی که به نام مدرسه عالی موسیقی تغییر نام داده بود، در واقع بنیانگذار آموزش نوین موسیقی در ایران بود. در زمینه تئوری موسیقی و شیوه آموزش، تغییرات بسیاری به وجود آورد. شاگردانش، صبا و خالقی، خود آغازگر یک سیستم آموزشی بودند که هنوز هم پابرجاست.
در موسیقی ردیفی و موسیقی کلاسیک ایرانی، درویش خان، بازمانده از دوره قاجار، به عنوان بزرگترین استاد موسیقی ایرانی، خودنمایی می کند و شاگردانش (نی داوود)، بزرگترین نوازندگان و موسیقی دانان موسیقی کلاسیک ایران شدند.
همزمان با درویش خان، بازماندگان خاندان بزرگ فراهانی، علی اکبر شهنازی، عبدالحسین شهنازی و احمد عبادی، در دهه های بعد، بزرگترین و معتبرترین مراجع موسیقی ردیفی بودند.
تشکیل گروه های موسیقی ایرانی، در شکل های مختلف، مانند گروه های ارکستر بزرگ، گروه های موسیقی سنتی، مجلسی و... و حمایت بسیار خوب سازمان های مرتبط، در مجموع فضای بسیار مناسبی را برای رشد و ارائه موسیقی فراهم آورده بود.
تعداد زیادی از همین موسیقی دانان، شروع به نوشتن کتاب های موسیقی کردند و با توجه به ارتباط با دیگر کشورها و آشنایی با دیگر فرهنگ ها، لزوم تحقیق و بررسی در تئوری موسیقی حس شد.
متدهای آموزشی برای سازهای مختلف نوشته شدند و با بهره گیری از متدهای آموزشی موسیقی به نوازندگان به صورت هماهنگ و یکدست، نوازندگانی نسبتا خوب تربیت شدند.
ارکسترهای مختلف، با آهنگسازی آهنگسازان آموزش داده شده هنرستان، میزبان این نوازندگان بودند. روح الله خالقی، ارکستر گلها را راه اندازی کرد و شروع به اجرا و ضبط آثار ماندگاری کرد.
ارکستر سمفونیک تهران، با دعوت از نوازندگان مهمان، و رهبران بزرگ آن روزها، سعی در شکل گیری و تجربه و آموزش بود و در نهایت نیز بهترین ارکستر سمفونیک در میان کشورهای منطقه و آسیا شد.
دانشگاه موسیقی راه اندازی شد و تعداد زیادی نوازنده و کارشناس موسیقی به جامعه موسیقی ایران معرفی شدند.
در این میان، تعدادی از نوازندگان همزمان در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی فعالیت داشتند و در پی بازسازی آثار باقیمانده از دوره قاجار موسیقی ایران بودند.
سازمان میراث فرهنگی، با تاسیس کارگاه تخصصی سازسازی، و حمایت بسیار خوب، زمینه ساخت سازهای مورد نیاز ارکسترهای محتلف را فراهم کرد.
تشکیل ارکستر مضرابی، و ارکستر ملی، نیازمند نوازنده و ساز خوب بود که فراهم شد.
برای نمایش و ارزیابی سازهای ساخته شده در این کارگاه، دعوت از چندین نوازنده بین المللی مانند منوهین جلب توجه می کرد.
فرامرز پایور ارکستر اساتید را راه اندازی کرد و به صورت بسیار منظم، به اجرای کنسرت پرداخت.
ارکستر تلویزیون و رادیو نیز به صورت بسیار فعال مشغول ضبط آثار بود.
محمدرضا لطفی گروه شیدا، و حسین علیزاده و پرویز مشکاتیان گروه عارف را راه اندازی کردند.
محمدرضا شجریان و پریسا واعظی بیشترین سهم از اجراها را به عنوان خواننده این دو گروه داشتند.
کنسرت های موسیقی جشن هنر در شیراز برگزار شد و در کنار اجراهای تربیت شدگان هنرستان و دانشگاه و مرکز حفظ و اشاعه، آهنگسازان و نوازندگان بسیار معروفی دعوت شده و به اجرای برنامه پرداختند که میتوان به اندی وارهول، اشتوکهاوزن، پیتر بروک و موریس بژار اشاره کرد.
سال 1356 حسین علیزاده آغاز به نوشتن نی نوا کرد و در سال 1362 آن را منتشر کرد که آغازگر رویه ای نو در موسیقی ارکسترال ایرانی بود.
دانشکده موسیقی هنرهای زیبای دانشگاه تهران، مشغول آموزش به دانشجویانی بود که نقش بسیار پررنگی در شکل گیری آینده موسیقی ایران داشتند. کانون چاوش، گروه های عارف و شیدا تشکیل شدند.
اجراهای اساتید موسیقی در جشن هنر شیراز برگزار می شد و مورد استقبال قرار می گرفت. بسیاری از اجراهای این جشن، تنها فیلم های موجود با کیفیت مناسب، از بعضی از اساتید است.
توجه به موسیقی در این دوران فقط مختص به موسیقی سنتی ایرانی نبود. همزمان ارکستر سمفونیک و باله و اپرا حمایت می شد و با اجراهای مختلف به دنبال تجربه و رسیدن به بلوغ بود.
موسیقی پاپ نیز در جامعه به صورت بسیار گسترده، مورد توجه بود. رادیو و پس از آن تلویزیون، دو مدیای پرقدرت آن دوران، توانستند به شکلی مناسب، هیجان و سرعت چشمگیر عموم در طلب شنیدن موسیقی جدید را پوشش دهند.
آهنگسازان بسیاری در موسیقی پاپ آغاز به کار کردند که تقریبا همگی از نوازندگان و دانش آموختگان هنرستان و دانشگاه موسیقی بودند.
استودیوهای صدابرداری یک به یک اضافه می شدند و شرکت های تولید و تکثیر، با ورود به بازار و با استفاده از استقبال بسیار عموم، صفحه و نوار کاست های موسیقی را در حجم مناسبی تولید می کردند.
کنسرت ها به صورت منظم برگزار می شدند و شنونده های خاص خودشان را نیز داشتند.
با نزدیک شدن به نیمه های دهه پنجاه و گذر از آن، کم کم جهت گیری تحصیل کردگان و دانش آموختگان تغییر کرد.
گروه های زیرزمینی موسیقی که از همان نوازندگان تالارهای کنسرت تشکیل می شد، به تولید آثار اعتراضی پرداختند و مسیری جدید در موسیقی ایران شکل دادند.
پس از سال 1357، آواز خواندن زنان به کنار رفته و جا برای خوانندگان مرد، و فقط خوانندگان موسیقی سنتی یا کلاسیک ایرانی بازتر شد.
کنسرت ها، دانشگاه موسیقی و هنرستان نیز تعطیل شدند.
نمایش ساز در تلویزیون ممنوع شد، و در مقاطعی، نوازندگان برای رفت و آمد با ساز، دچار مشکل می شدند.
بسیاری از نوازندگان، آهنگسازان و خوانندگان موسیقی از کشور خارج شده و فعالیتشان را بیرون از ایران ادامه دادند.
در دهه شصت، جشنواره موسیقی فجر راه اندازی شد و نخستین کنسرت های رسمی از سر گرفته شد.
اجراها مردانه شده بودند و هیچ نوازنده زنی اجازه حضور به عنوان نوازنده نداشت. آواز نیز از این عدم تناسب دچار تغییر شد. تعداد خوانندگان مردی که می توانستند نزدیک به صدای زنان بخوانند روز به روز بیشتر می شد.
تصنیف ها رو به سمت اشعار حافظ و سعدی و مولوی و به دور از فضای عشقی بودند و همچنین همزمان با جنگ هشت ساله، سعی در نشان دادن لایه درونی و پنهان آن روز جامعه داشتند.
رادیو و تلویزیون اکثرا میزبان چند خواننده مشخص بود و در عین حال که هیچ نشانی از اجرا کنندگان نبود، به صورت گسترده آثارشان پخش می شد.
هنرستان موسیقی با عنوان مرکز سرود و آهنگ های انقلابی آغاز به کار کرد، دانشگاه موسیقی دانشجو پذیرفت و آموزشگاه های موسیقی کم کم تعداشان بیشتر شد.
در اوایل دهه هفتاد و موسیقی پاپ، به تلویزیون و رادیو برگشت. کنسرت ها کم کم جان تازه ای گرفتند و آثار خوبی تولید شدند. استودیوهای صدابرداری، شرکت های تولید آثار و پخش، جان تازه ای گرفتند.
با ورود تکنولوژی های جدید، سرعت انتشار اثر بسیار بالا رفت و البته به همین دلیل، کپی آثار بیشتر و بیشتر شد.
اقتصاد در موسیقی به سمتی دیگر رفت، و تولید اثر سوددهی کمتری داشت. حجم بالای کپی آثار، وضعیت مالی موسیقی را به سمت اجرا برد و کنسرت ها هدف قرار گرفتند.
اجراهای گروه های موسیقی ایرانی در خارج از کشور بیشتر شد. و به همین دلیل، کیفیت اجراها نیز در بسیاری از موارد پایین تر از اندازه مورد نظر شد.
زنان کم کم به ارکسترها راه پیدا کردند و به صورت همخوان نیز، صدایشان به صورت گروهی در پس زمینه آهنگ های پاپ شنیده می شد.
نوازندگان زن کم کم بیشتر از قبل و جدی تر به عرصه موسیقی پا گذاشتند. در هنرستان ها و دانشگاه های موسیقی، پررنگ تر شدند.
در کنار اجراهای رسمی، تعداد آثار غیررسمی و بدون مجوز بیشتر شد و صدای خوانندگان خوب زن رساتر از قبل به گوش رسید.
با ورود اینترنت و راه اندازی وب سایت هایی مانند "موسیقی هنری ایران"، "ایران فلامنکو" و "هنر و موسیقی"، اطلاع رسانی در موسیقی ایران شکلی دیگر به خود گرفت.
فروش اینترنتی بلیت کنسرت، فروشگاه اینترنتی موسیقی، آموزش آنلاین موسیقی و ساز و... رویه موسیقی را تغییر دادند و با ورود واژه "هوم استودیو" (استودیوی خانگی)، دیگر محدودیتی در تولید موسیقی وجود نداشت.
موسیقی رپ در بین جوانان با سرعتی عجیب پیش می رفت و اشعاری که همگی جنبه اعتراضی داشتند، به دور از بررسی در زمینه کیفی، فراوان دیده می شد.
خانه موسیقی ایران در سال 1378 آغاز به کار کرد و تعداد زیادی از موسیقی دانان را به عضویت خودش درآورد.
کنسرت های پاپ با فروش بسیار خوبی روبه رو شده و با توجه به امکانات روز، کنسرت های آنلاین نیز گهگاه برگزار می شد.
سایت های فروش نسخه دیجیتال آلبوم ها رونق گرفته و مورد استقبال خوبی قرار گرفتند و تعداد زیادی از آلبوم ها، دیگر به صورت فیزیکی منتشر نمی شدند. هر چند، بزرگترین معضل موجود در این دوره، کپی بسیار آسان آثار بود که راهی برای جلوگیری از آن نیز وجود نداشت.
همزمان با این اتفاقات، لغو کنسرت ها نیز ادامه داشت و موجب خسارت های بسیاری شد. عدم اطمینان از اجرا شدن کنسرت در بسیاری از شب ها، و حتی چند دقیقه قبل از آغاز، موجب نگرانی بسیار شدید و دلسردی می شد.
در همه این سال ها، همبستگی گروهی از موسیقی دانان با مردم، در زمان هایی خاص، موجب دلگرمی و گرد هم آمدن و ایجاد فضای بسیار خوبی می شد. نمونه بارز آن را در زلزله بم، دیدیم که با حضور تعداد بسیاری از موسیقی دانان، در خانه موسیقی مراسمی برگزار و کمک های قابل توجهی جمع آوری شد. پس از آن کنسرت هم نوا با بم، با حضور محمدرضا شجریان، حسین علیزاده، کیهان کلهر و همایون شجریان، برگزار شد و تمامی عواید فروش بلیت به بازسازی شهر بم و احداث باغ هنر بم اختصاص یافت.
در دهه نود، با توجه به اتفاقاتی که در آن سال ها به وجود آمده بود، اکثر موسیقی دانان، از اجرا کنار کشیده و تعداد کمی در عرصه اجرا دیده می شدند.
دانش آموختگان دوران دهه پنجاه، که در پیشرفت موسیقی ایران تاثیرگذار بودند، نسبت به قبل فعالیت کمتری داشتند.
در سال 1392 تا 1394 پیروز ارجمند، نوازنده و آهنگساز، به عنوان رییس دفتر موسیقی وزارت ارشاد منصوب شد. در این دوره با تمام محدودیت هایی که وجود داشت، کارهای بسیار مهمی در موسیقی کشور انجام شد.
با دعوت از موسیقی دانان و گروه های معتبر، جان تازه ای به موسیقی کشور داده شد. ولی لغو کنسرت ها یکی از بزرگترین مشکلات آن روزها بود که در مخالفت با مدیریت موسیقی کشور، از سوی نهادهای مختلف انجام می شد.
به همین دلیل، تنها مدیر موسیقی کشور که خود موزیسین بود از سمتش استعفا داد.
با تغییر مدیریت موسیقی، رویه قبل دوباره ادامه پیدا کرد تا به دوران کرونا رسید.
با همه گیر شدن کرونا، وضعیت موسیقی، مانند دیگر هنرها، دچار افول شدید شد و در همان آغاز، تعداد زیادی از آموزشگاه های موسیقی، استودیوها و کنسرت ها تعطیل شدند.
با تاسف، تعدادی از اهالی موسیقی، به دلیل ابتلا به کرونا از میان ما رفتند و در واقع قرن گذشته با سراشیبی و رکود در موسیقی به پایان رسید.
نوشته بالا، گزیده ای از اتفاقات موسیقی در صد سال گذشته بود. مسلما اتفاقات بسیار دیگر نیز در موسیقی کشور داشتیم که به آنها اشاره نشد.
آنچه از مرور نکات بالا به دست می آید، تلاش ها و زحمات موسیقی دانان برای اعتلای فرهنگ و هنر و موسیقی ایران است، و اینکه با تمام محدودیت ها و مشکلات، همچنان در موسیقی فعالیت می کنند.
امیدواریم، در آغاز قرن تازه، نگرشی تازه به موسیقی به وجود آید و حمایت به صورت واقعی از موسیقی و موسیقی دان را شاهد باشیم.
رونق موسیقی درست، باعث اعتلای فرهنگ شنیداری و آرامش فکری جامعه می شود.
با امید به روزهای بهتر
بامداد یکم فروردین 1401
رضا کلانتری