
موسیقی هنری ایران
کسی که موسیقی-نمایش اجرا میکند، دنبال پول کلان است/همیشه ناظرانی هستند که به هنرمند میگویند چگونه فکر و اجرا کن
جواد مولانیا که نمایش «آمادئوس» را درباره زندگی موتزارت روی صحنه برده، درباره موسیقی-نمایشهایی که در ایران اجرا میشود، گفت: کسی که برای اجرایش چنین عبارتی را استفاده میکند میخواهد بفروشد و پول کلانی به دست بیاورد که اشکالی هم ندارد اما من دنبال نفع اقتصادی نیستم.
جواد مولانیا در گفتگو با خبرنگار ایلنا، با اشاره به علاقهاش به موتزارت به عنوان یکی از دلایلی که سراغ اجرای نمایشی درباره این آهنگساز رفته است، خاطرنشان کرد: از دوران نوجوانی موسیقی کلاسیک برایم جالب بود و همیشه موسیقی آهنگسازانی چون باخ، بتهوون و موتزارت را دنبال کردهام و هیچوقت موسیقی پاپ برایم جذاب نبوده و دانشی هم در این نوع موسیقی نداشتم اما همیشه کنسرتهای موسیقی کلاسیک را در ایران دنبال کرده و به دیدنش میرفتم.
او با اشاره به چرایی انتخاب موتزارت از بین موسیقیدانان کلاسیک و رومانتیک گفت: علاوه بر اینکه نمایشنامهای توسط پیتر شفر از روی زندگی موتزارت نوشته شده و این کار را برای اجرای یک نمایش راحتتر میکرد، باید بگویم موتزارت دراماتیکترین نوع زندگی را در بین آهنگسازان شناخته شده دارد. با اینکه به شخصه باخ را بیشتر از موتزارت دوست دارم اما بههرحال زندگی او یکنواخت بوده و آدمی است که تمام زندگیاش را صرف موسیقی کلیسا کرده اما موتزارت نابغهای است که در ۳۴-۳۵ سالگی هم فوت کرده و این نبوغ و نوع زندگیاش جنبههای نمایشی دارد. فکر کردم زندگی نابغهای که از ۵سالگی در قصر و دربار موزیک مینواخته برای مخاطب جذاب است. فکر میکنم آن شوریدگی، شیدایی و شیطنتی که در کار و زندگی موتزارت میبینیم قابلیتهای به نمایش درآمدن و روی صحنه رفتن را دارد.
مولانیا با اشاره به شباهت زندگی موتزارت با یک هنرمند ایرانی گفت: در این نمایشنامه، هر آنچه موتزارت میبینید و هر بلایی و هر اتفاقی که سرش میآید مانند آن چیزی است که برای هنرمند ایرانی رخ میدهد؛ چه برخوردش با مردم و چه برخورد مسئول و مدیری با یک هنرمند. همه اینها را در این نمایش هم میبینیم.
او ادامه داد: پیش از اجرا با مینو جانمحمدی مترجم و بازنویس نمایشنامه پیتر شفر، مدام در ارتباط بودم و به او گفتم متن باید طوری باشد که هنرمند ایرانی مخاطب این نمایش لحظه به لحظه احساس کند که این داستان زندگی خودش است. اینکه یک جاهایی مردم اوی هنرمند را نمیفهمند، در زندگی شخصیاش دچار مشکل میشود یا جلوی کارش را میگیرند و فکر میکنم نمایش توانسته این شباهت را رقم بزند. بهطوریکه وقتی آقای شهرام ناظری نمایش را دید به من گفت این نمایش دقیقا زندگی یک هنرمند است. مهم نیست این شخصیت موتزارت است، بلکه زندگی هنرمندی است که با چالش، دغدغه، مشکلات، خوشحالیها و شادیها طرف است. یعنی در لحظهای که چیزی آفریده میشد، شاد بود و در لحظهای که نادیده گرفته شده و کسی دیگر به جای او انتخاب میشد، میدیدیم که چقدر میتواند بشکند و ناراحت شود. مابهازای اینها در تمام دنیا هم هست نه فقط در ایران. چون اصولا موسیقی خودش یک زبان است و ما بدون اینکه نیاز به دانستن زبانی داشته باشیم میتوانیم از شنیدن آن لذت ببریم. در این نمایش هم همینطور است و من تلاش کردم زندگی یک هنرمند را نشان دهم و به نظرم این اتفاق افتاده است.
کارگردان نمایش «آمادئوس» با اشاره به نگاه دستگاه حکومت و نهاد قدرت به موسیقیدان و هنرمند گفت: قطعا این باید و نبایدها، فرمایشی کردن هنر و ممیزیهایی که در زندگی موتزارت هم دیده میشود همیشه وجود داشته. چون متاسفانه همیشه افرادی وجود داشتهاند تا کار هنرمند را در چهارچوب از پیش تعیین شدهای قرار دهند اینجا هم این موضوع را میبینیم که دربار چگونه میخواهد موتزارت را به راهی که خودش دوست دارد بکشاند و میخواهد او را همسان دیگر هنرمندان کند.
مولانیا ادامه داد: به خاطر همین به این مساله پرداختم چون فکر میکردم هنرمند ایرانی هم با این مسائل درگیر است. این اتفاقی که میافتد در تمام دنیا هست؛ در تمام دنیا ناظرانی وجود دارند که میخواهند بر کار هنرمند نظارت و نظر داشته باشند و به او بگویند چگونه بیندیش، فکر و اجرا کن. حالا این نظارت و سانسور در بعضی کشورها بیشتر و در بعضی کشورها کمتر است. این مساله در زندگی موتزارت هم وجود دارد. کسانی که شاید شما آنها را نبینید اما نظارت میکنند و میگویند چگونه فکر کند اما او برنمیتابد و کار خودش را میکند و به همین خاطر هم هست که ماندگار میشود. قرار نیست آنطور شود که دیگران میگویند یا همسان دیگران شود.
او با اشاره به جملاتی از این نمایش، خاطرنشان کرد: موتزارت در جایی میگوید «تقصیر من چیه که در یک زمانه اشتباه به دنیا آمدم؟» و در جملهای دیگر در جواب سالیری که از او میپرسد تو چرا آنطوری که مردم میخواهند آهنگ نمیسازی میگوید من جور دیگری نمیتوانم آهنگ بسازم من آنطور که خودم بلدم میتوانم بسازم نه آنجور که دیگران میخواهند. این جمله در متن اصلی نیست اما ما در نمایش آوردیم چون معتقدم یک هنرمند واقعی و خالص با آن در جدل و جنگ است و اینجا هم مثالش را میبینید. معتقدم من در «آمادئوس» زندگی موتزارت را روی صحنه نبردم؛ زندگی یک هنرمند را اجرایی کردم. هنرمندی که میتواند در تمام دنیا وجود داشته باشد و با این مشکلات دست و پنجه نرم کند.
مولانیا در پاسخ به این سوال که آیا قصد داشت از رهگذر این نمایش مخاطب را هم با موسیقی آشنا کند؟ گفت: این چیزی بود که با نویسندهام تصمیم داشتیم انجام دهیم و تاکید داشتم که تماشاگری که اصلا موتزارت را نمیشناسند و چیزی از او نشنیده بعد از این نمایش دستکم ۱۰ قطعه از او شنیده باشد که بفهمد مثلا این آهنگ آشنایی که در یک برنامه تلویزیونی میشنیده متعلق به موتزارت است. میخواستم آگاهی و اطلاعاتی به آنچه که مخاطب میداند افزون کنم. خیلی تلاش کردم این اتفاق مخصوصا در مورد موسیقیهای معروف موتزارت بیفتد و فکر میکنم محقق شده است.
او همچنین درباره اینکه آیا اثر خود را یک «موسیقی-نمایش» میداند یا نه، گفت: راستش من اصلا نمیدانم موسیقی-نمایش یعنی چه؟ نمایش من نه موزیکال است نه موسیقی-نمایش؛ بلکه نمایشی است درباره یک آهنگساز که در جای جای آن آواز، موسیقی و کُر وجود دارد. یکسریها کاری روی صحنه میبرند که کسی در آن آواز میخواند و یکسری کنارش ساز میزنند و اسمش را میگذارند «کنسرت-تئاتر»؛ من این را نمیفهمم. نمایشنامه من همین است و این قطعات در داخل نمایش هست.
کارگردان نمایش «آمادئوس» تصریح کرد: فکر میکنم کسی که موسیقی-نمایش اجرا میکند میخواهد بفروشد و پول کلانی به دست بیاورد که اشکالی هم ندارد دنبال نفع اقتصادی است اما کار من چنین ویژگیای ندارد و من دنبال نفع اقتصادی نیستم. من دنبال چنین کاری نیستم اما به کسانی که چنین کاری میکنند هم احترام میگذارم. اما کار من موسیقی نمایش نیست.
مولانیا یادآور شد: اگر آنهایی که از عبارت موسیقی-نمایش استفاده میکنند منظورشان اپراست؛ باید بگویم اپرا تعریف دیگری دارد. مساله این است که ما ژانر دیگری ابداع میکنیم که در دیگر جاهای دنیا وجود ندارد و من این را درک نمیکنم.
مجید نوروزى، فربد فرهنگ، نسرین درخشانزاده، عارف عباسی، نسیم شجاعی، محمد صادقی، تیفن دلمس، مهرناز فراهانی، دلوین ذبیحی، فاطره اصحابی، مهشاد بهرامینژاد، نسترن خطیبپور، دریا دریایی، شیدا سفیدگری، مریم صبوری و رعنا مورعی بازیگران نمایش «آمادئوس» هستند که براساس متنی از پیتر شفر و به کارگردانی جواد مولانیا از ۱۵ فروردین در تالار حافظ روی صحنه رفته و به مدت یک ماه به اجرای خود ادامه خواهد داد.
خواننده گروه چهلدف به «آیین آواز» میآید
مسعود میرزاحیدر مدرس آواز و خوانندهای که سابقه همکاری با گروه پرطرفدار چهلدف را در کارنامه دارد، به بیستمین نشست آیین آواز میآید.
به گزارش ایلنا، در بیستمین نشست تخصصی آموزشی آیین آواز که از ساعت 18 سهشنبه 28 فروردین در فرهنگسرای ارسباران برگزار میشود، مسعود میرزاحیدر آوازی را در بیات اصفهان به صورت مرکبخوانی اجرا میکند. حسن علینژاد - نوازنده سهتار - همنواز این آواز خواهد بود.
مسعود میرزا حیدر (متولد 1337 تهران) از کودکی علاقه وافری به موسیقی اصیل ایرانی داشت و از همان زمان به تقلید آوازها و قطعات موسیقی از روی آثار بزرگان این رشته پرداخت. از سال 1367 در مکتب زندهیاد ملک حضور یافته و با مقدمات آواز در این مکتب آشنا شد. سپس به مدت چهار سال در محضر استاد کریم صالح عظیمی و دو سال نیز در محضر استاد محمد منتشری در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی به فراگیری ردیف آوازی پرداخت. ازجمله فعالیتهای او میتوان به اجرای تصانیف نقش گل و سهرابهای بینشان در بخش آهنگسازی و خوانندگی و برنامههای ردیفخوانی برای صداوسیما اشاره کرد. آلبوم زمزمه دوست با صدای این خواننده نیز در دستگاه سهگاه به بازار موسیقی عرضه شده است. میرزا حیدر به مدت 2 سال با گروه چهل دف و مدت پنج سال با گروه نیما همکاری داشته است و هم اکنون مشغول آموزش آواز به علاقهمندان این رشته است.
سلسله نشستهای آیین آواز از حدود دو سال پیش با هدف تجلیل از پیشکسوتان عرصه آواز و نیز معرفی چهرههای ناشناخته یا کمتر شناخته شده در این هنر در کنار ارائه بحثهای فنی و تئوریک آوازی شکل گرفته و ورود همگان به آن آزاد است.
فرهنگسرای ارسباران نیز در ضلع شمال غربی پل سیدخندان، خیابان جلفا واقع شده است.
خداحافظی با «بزرگ»ی که بزرگی شایسته او بود
«ما امروز در سوگ بزرگمردی هستیم نام با مسمایی داشت و بزرگی شایسته او شخصیتش بود.»
به گزارش ایسنا، پیکر بزرگ لشگری، موسیقیدان، نوازنده و آهنگساز در میان خانواده، دوستان و جمعی از هنرمندان به سوی قطعه هنرمندان بهشتزهرا(س) بدرقه شد.
در این مراسم که امروز ۲۳ فروردین در تالار وحدت برگزار شد، حمیدرضا نوربخش ـ خواننده و مدیرعامل خانه موسیقی ـ اظهار کرد: ما امروز در سوگ بزرگمردی هستیم نام با مسمایی داشت و بزرگی شایسته او شخصیتش بود. او در دهههای متوالی در عرصه هنر حضور و ظهور چشمگیری داشت به شکلی که علاقهمندان موسیقی و جامعه هنری با او آثارش آشنا هستند و خاطره دارند.
او با بیان اینکه مردم هنردوست میدانند نام لشگری، نامی آشنا در عرصه موسیقی ایران است، ادامه داد: او در سالهای بعد از انقلاب وظیفه خطیرتری و مهمتری را برعهده گرفت. کارآفرینی و دستگیری از جوانها از دلمشغولیهای او بود و او مجموعه بزرگی را در این زمینه شکل داد. ما کمتر کسی را داریم که چنین تفکری داشته باشد.
مهر و دوستی و الفت از شعارهای او بود
نوربخش بیان کرد: بزرگ لشگری علاقه عجیبی به همگرایی هنرمندان داشت و مهر و دوستی و الفت از شعارهای او بود. ما هر سال به بهانه تولد او با هنرمندان دیگر در کنار او جمع میشدیم. او با اشتیاق زایدالوصفی و شوق در موسیقی پرتوافکنی میکرد.
مدیرعامل خانه موسیقی گفت که فکر میکند آمال و آرزوهای لشگری محقق شده و ادامه داد: تنها جسم او از میان ما رفته اما آرمانهای او وجود دارد و خانواده او با همت تمام کار مجموعه او را ادامه میدهند.
محمد معتمدی ـ خواننده آواز ایرانی ـ نیز با آرزوی شادی روح لشگری و باقی ماندن نام و آثار او، قطعه «دریغا گذشته گذشته» را به آواز اجرا کرد.
سپس سید محمد میرزمانی ـ آهنگساز و رئیس هیاتمدیره خانه موسیقی ـ گفت: مردان بزرگ و نامدار جایگاه خاصی در تمدن کشور دارند. بنای فرهنگی کشور ما حاصل کار نامدارانی در حوزههای مختلف است. ما در حال از دست دادن ستارههای درخشان تمدن ایران هستیم در حالیکه این تمدن به نسل آینده منتقل نمیشود.
او اضافه کرد: در شرایط فعلی نغمههایی که جاویدان بمانند، کجا هستند؟ امیدوار هستم با حضور اهالی خانه موسیقی و مدیریت آقای علی ترابی (مدیرکل جدید دفتر موسیقی وزارت ارشاد) جامعه موسیقی به سمتی برود که از اینگونه نامداران به آن هدیه کنیم.
هر وقت خسته بودم به دیدن او میرفتم
سپس علی مرادخانی ـ مدیر موزه موسیقی و معاون پیشین امور هنری وزارت ارشاد ـ در سخنانی اظهار کرد: متاسفم امروز در شرایطی قرار گرفتیم که یکی از بزرگان موسیقی کشور را از دست دادیم. برای اینکه در زندگی مراقبه داشته باشید بدون هیچ دلیلی هر چند وقت یک بار به دیدار بزرگی بروید، محضر او را درک و از او استفاده کنید.
او ادامه داد: من هر زمان خسته بودم و فشار کارم زیاد میشد به نحوی خدمت بزرگ لشگری میرسیدم. او انسانی متوکل بود و کارهای شایسته و بزرگی انجام داد. من از او خیلی چیزها یاد گرفتم. کرامت، بزرگی و گذشت از ویژگیهای او بود.
مدیر موزه موسیقی بیان کرد: بیشترین دغدغه او به توجه به جوانان برمیگشت. او با همه وجود نشر علمش را جزو وظایف اصلی خودش میدانست. از هرکس فقط یک کلام باقی میماند که وقتی نام او میآید مردم کلمهای تحسینآمیز به زبان بیاورند.
وصیت او پر از آغاز است
در بخش پایانی این مراسم نیز حسام ساختیانچی ـ نوه زندهیاد لشگری ـ به نمایندگی از اعضای خانواده او ضمن تشکر از حاضران در مراسم، گفت: وصیتنامه پدربزگ پر از آغاز به رسالتهای مختلف است و از هر ۱۰ خط نوشته آن، ۹ خطش به ترویج مهروزی، وحدت خانواگی و بسترسازی برای جوانها برمیگردد.
در این مراسم افرادی مانند سید محمد مجتبی حسینی (معاون امور هنری وزارت ارشاد)، علی ترابی (مدیرکل دفتر موسیقی وزارت ارشاد)، و هنرمندانی مانند میلاد کیایی، ناصر ایزدی،بردیا صدرنوری، فاضل جمشیدی، علیرضا پورامید، محمد معتمدی،داود گنجهای، بهرام گودرزی، شهرام صارمی از جمله افرادی بودند که در این مراسم حضور داشتند.
به گزارش ایسنا، بزرگ لشگری ۲۱ فروردین از دنیا رفت. مراسم ترحیم او ۲۵ فروردین از ساعت ۱۶ تا ۱۷:۳۰ در مسجد جامع شهرک غرب برگزار خواهد شد.
علی ثابت نیا مدیرعامل انجمن موسیقی ایران شد
علی ثابت نیا جایگزین بهرام جمالی و به عنوان مدیرعامل جدید انجمن موسیقی ایران از سوی هیئت امنای انجمن منصوب شد.
به گزارش ایلنا، علی ثابت نیا متولد ۱۳۵۴ و دانش آموخته رشته تاریخ است که پیش از این مدیرعامل موسسه آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی و معاون هنری بنیاد بینالمللی امام رضا علیه السلام بوده است.
وی علاوه بر آشنایی با ردیف دستگاهی و موسیقی مقامی شرق خراسان، ایدهپردازی و مدیریت تولید موزه شنیداری آواهای آیینی، آلبومهای شمسه رضوان، زائر خراسانی، فانوس لالایی، مجموعه آثار مستند و پویانمایی، انتشار کتب نفیس هنری، همچنین دبیری جشنوارههای ملی تذهیب و نگارگری، تصویرگری نیایش، پژوهش در هنرهای ایرانی اسلامی، عکس خانه دوست، تئاتر کودک و نوجوان آهوانه و سرود آوای رضوان را در کارنامه فعالیتهای خود دارد.
موسیقی نواحی کردستان در جشن مبعث خانه هنرمندان
به مناسبت فرارسیدن مبعث پیامبر اکرم (ص)، جشن مبعث با حضور هنرمندان موسیقی نواحی کردستان در خانه هنرمندان ایران برگزار میشود.
به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، به مناسبت مبعث پیامبر اکرم (ص) خانه هنرمندان ایران برنامهای را با حضور هنرمندان موسیقی نواحی از منطقه کردستان ایران، گروه پسران حاج خلیفه غوثی، جمعه ۲۴ فروردین ساعت ۱۹ در باغ هنر برگزار میکند.
گروه پسران حاج خلیفه غوثی از مهمترین گروههای موسیقی عرفانی و موسیقی نواحی منطقه کردستان هستند که به طور مستقیم توسط استاد خلیفه میرزاآغه غوثی آموزش دیدهاند.
استاد عبدالرحمن (تکخوان و دفنواز)، استاد علیرضا غوثی (تکخوان، همخوان و دفنواز)، ادیب جوانمردان (همخوان و دفنواز) و عرفان غوثی (همخوان و دفنواز) از اعضای این گروه موسیقی نواحی هستند.
جشن مبعث جمعه ۲۴ فروردین ساعت ۱۹ در باغ هنر خانه هنرمندان ایران برگزار میشود.
بیژن کامکار:
روزگاری لطفی تهران را گشت و یک عودنواز پیدا نکرد/با ارکستر فیلارمونیک مکریان در ارومیه کنسرت میدهیم
بیژن کامکار میگوید: وقتی آقای محمدرضا لطفی گروه شیدا را میخواست تشکیل بدهد و ما نیز جزو بنیانگذارانش بودیم. تمام تهران را زیر پا گذاشت و یک عودنواز گیر نیاورد؛ اما امروز رشد کمی موسیقی غیرقابل باور است ولی در زمینه کیفی به بیراهه رفتهایم.
بیژن کامکار در گفتگو با خبرنگار ایلنا، ضمن بیان این مطلب گفت: من هیچ وقت یادم نمیرود پدرم وقتی از آذربایجان به سنندج منتقل شد یک حکم ماموریت به ایشان دادند تا یک گروه تشکیل بدهد و در رادیو کار کنند. پدرم تمام کردستان را زیر رو کرد سه نوازنده گیر نیاورد. اما همین الان اگر عدم حمایت مسئولان نباشد در سنندج حداقل ده گروه موسیقی ایرانی و یک ارکستر سمفونیک میتوان تشکیل داد. این رشد ظرف همین سی چهل سال اخیر بوده است.
این موزیسین افزود: رشد کمی در زمینه موسیقی غیرقابل تصور است و البته این را نیز باید عنوان کنم که چنین رشدی بهصورت خود جوش از سمت مردم صورت گرفته و حمایت و برنامهریزی خاصی برای رشد موسیقی از سوی مسئولان وجود نداشته است. در تهران نیز همین طور بوده است؛ در دوران پهلوی در تمام تهران به زحمت میشد 10 کلاس موسیقی پیدا کرد؛ اما الان هر محلهای چند کلاس موسیقی دارد.
وی عنوان کرد: برای مثال وقتی آقای محمدرضا لطفی گروه شیدا را میخواست تشکیل بدهد و ما نیز جزو بنیانگذارانش بودیم تمام تهران را زیر پا گذاشت یک عودنواز گیر نیاورد آخر سر هم مرحوم میراسماعیل صدقی که ساز اصلیاش ویلن بود را به گروه آورد تا در گروه عود بنوازد. ولی همین الان نگاه کنید ببینید چند عودنواز توسط نریمان و حسین بهروزینیا تربیت شده؛ فقط ارسلان کامکار تا آنجا که اطلاع دارم 50 شاگردی در زمینه عودنوازی داشته است.
کامکار گفت: یک زمانی بیژن کامکار تنها دفنواز در گروههای موسیقی بود البته در خانقاهها دفنواز وجود داشت ولی در زمینه گروههای موسیقی کسی نبود. اما امروز هزاران هزار دفنواز در میان گروههای موسیقی داریم. موسیقی از نظر کمی بینهایت رشد کرده است ولی از نظر کیفی متاسفانه به اندازه بحث کمی رشد نداشتهایم و بسیاری به بیراهه رفتهاند.
بیژن کامکار که 30 و 31 فروردین نیز کنسرتی را به همراه ارکستر فیلارمونیک مکریان در ارومیه روی صحنه خواهد برد، درباره این کنسرت گفت: حدود 4 5 سالی میشود که با ارکستر فیلارمونیک مکریان همکاری دارم و شش هفت ماه قبل نیز در مهاباد و بوکان کنسرتهایی را برگزار کردیم. اعضای این ارکستر از بچههای مهاباد و بوکان و ارومیه و تبریز هستند. من به عنوان خواننده میهمان چند اجرا را همراه این ارکستر بودهام.
این خواننده پیشکسوت در ادامه افزود: ما 30 و 31 فروردین در ارومیه کنسرت داریم. اعضای این ارکستر اکثرا موزیسینهای حرفهای هستند البته موزیسینهای جوان و آماتور نیز در میان آنها دیده میشود و به همت آقای فقیهزاده در مهاباد فعالیت میکنند. همکاری من نیز به دلیل تشویق این جوانها بوده است. من به خاطر دارم در شهری مانند مهاباد بیش از سه یا چهار نوازنده وجود نداشت اما الان در همین شهر یک ارکستر فیلارمونیک درست شده و من بینهایت از این اتفاق خوشحال هستم.
وی همچنین عنوان کرد: ما قطعاتی از موسیقی کردی را در این کنسرت اجرا میکنیم. البته در این بین سه قطعه بیکلام نیز وجود دارد که ارکستر به همراه سازهای فولکلوریک مانند نرمهنای و سرنا با تنظیم آقای فقیهزاده اجرا میشود. هشت قطعه نیز به صورت باکلام کردی است که بنده آنها را میخوانم.
بیژن کامکار گفت: ما هیچ وقت در کردستان ارکستر سمفونیک نداشتهایم؛ اما امروز در سنندج نیز آقای محمدیان در حال حاضر ارکستری تشکیل دادهاند که حجم آن به اندازه یک ارکستر سمفونیک میشود.
اتفاقهای یک جشنواره ۶۰۰ میلیون تومانی!
دبیر یازدهمین جشنواره موسیقی نواحی درباره حضور ۱۰ سازنده برجسته موسیقی اقوام، جابهجایی زمان برگزاری آن، بودجهی اختصاص داده شده و اتفاقات دیگری که قرار است در بزرگترین رخداد موسیقی نواحی و اقوام کشور رخ دهد، توضیح داد.
احمد صدری در گفتوگو با ایسنا، درباره آخرین رویدادهای پیش روی یازدهمین جشنواره موسیقی نواحی توضیح داد: به دنبال این هستیم که برخی سازندگان سازهای موسیقی نواحی را به جشنواره امسال دعوت کنیم. این رویداد برای نخستین بار صورت میگیرد تا از آنها تجلیل شود و اگر امکانات اجرایی اجازه دهد نمایشگاه و کارگاه کوچکی از سازهای موسیقی نواحی برگزار کنیم.
او افزود: تصمیم گرفتیم این کار را با تمرکز روی سازهای زِهی مضرابی و زِهی کمانی از خانواده دوتار،تنبور و کمانچه، انجام دهیم و ۱۰ سازنده برجسته سازهای موسیقی اقوام را به این دوره از جشنواره دعوت کنیم.
دبیر یازدهمین جشنواره موسیقی نواحی در پاسخ به اینکه آیا قرار است امسال هم مثل دهمین دوره، هفته فیلم هم داشته باشم؟ گفت: دوست دارم این مبحث به صورت مستقل در جای دیگری تعریف شود. سال گذشته چند بار با یکی از مستندسازان خوب گفتگو کردم تا بتوانیم بخش فیلمهای موسیقایی را به صورت یک جشنواره مستقل در نظر بگیریم.
صدری درباره بودجه یازدهمین جشنواره موسیقی نواحی اعلام کرد: بودجه جشنواره محدود و به ۶۰۰ میلیون تومان میرسد و من نمیتوانم از همگی هنرمندان در همه مناطق و استانها برای حضور در آن دعوت کنم، طبیعی است که در این دوره به شکل محدودتری از هنرمندان موسیقی نواحی دعوت کنیم ولی امیدوارم بتوانیم در دورههای آینده شاهد حضور گستردهتر هنرمندان موسیقی در جشنواره باشیم.
او درباره جابجایی زمان برگزاری یازدهمین جشنواره موسیقی نواحی نیز توضیح داد: به دلیل گرمای کرمان در تیرماه و مصادف شدن خرداد با ماه مبارک رمضان تصمیم گرفتیم زمان برگزاری جشنواره را به اردیبهشت ماه تغییر دهیم. بنا به پیشنهاد مدیران ارشد استان کرمان یکی از بهترین زمانها به لحاظ آب و هوایی اردیبهشت ماه است که بیشتر گردشگران نیز در این زمان از این استان بازدید میکنند. ما نیز برای آنکه گردشگران هم بتوانند این جشنواره را از نزدیک ببینند، تاریخ ۱۱ تا ۱۴ اردیبهشتماه را برای برگزاری آن در نظر گرفتیم.
این پژوهشگر موسیقی اقوام همچنین درباره اینکه چرا زمان فراخوان جشنواره موسیقی نواحی به رسانهها دیر اعلام و ۱۸ فروردین ماه در سایت انجمن موسیقی درج شده است، گفت: فراخوان یازدهمین جشنواره موسیقی نواحی از دیماه سال گذشته در سایت دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتشر شد و از طریق فضای مجازی و ارسال فاکس به همه ادارههای کل ارشاد ایران و انجمن موسیقی سراسر کشور اعلامشده است.
صدری با بیان اینکه برای یادآوری دوباره، آگهی فراخوان جشنواره بارگذاری و در سایتها منتشرشده است، اعلام کرد: متن فراخوان از طریق پژوهشگرانی که در مناطق گوناگون ایران در حال فعالیت هستند، برای خواننده و نوازندههای موسیقی نواحی در شبکههای مجازی ارسالشده است. همچنین دبیرخانه جشنواره موسیقی نواحی برای شرکتکنندگان سال پیش و هنرمندانی که میشناسند متن فراخوان را ارسال کرده بود.
او افزود: پس از انتشار فراخوان، بسیاری با من تماس گرفته و چگونگی حضور در جشنواره را میپرسند. من از هنرمندان شرکت کننده خواهش میکنم برای خواندن فراخوان یازدهمین جشنواره موسیقی نواحی چند دقیقه وقت بگذارند. متاسفانه، امروزه به گونهای شده که مردم صبر و قرار ندارند و میخواهند با نگاه آنی به فضاهای مجازی متوجه همه چیز شوند.
دبیر یازدهمین جشنواره موسیقی نواحی درباره اینکه آیا انتشار فراخوان به صورت مجازی برای هنرمندانی که در شهرها و روستاهای دور در زمینهٔ موسیقی اقوام فعالیت میکنند و به اینترنت دسترسی ندارند، روش درستی است؟ گفت: یکی از راههای سریع برای اطلاعرسانی فضای مجازی، ادارههای کل استانها و انجمنهای موسیقی است که رابطی بین موزیسینها و بدنهی اداری محسوب میشوند. نمیتوانم ادعا کنم میتوان از طریق فضای مجازی و رسانهای، به دورترین روستاها هم اطلاع رسانی کرد. اما، ما آنچه که عمومیت دارد را انجام میدهیم و کوشش میکنیم افراد خاص را که در مناطق دوردست زندگی میکنند، از طریق پژوهشگران شناسایی و به صورت مستقیم به جشنواره دعوت کنیم.
صدری درباره سیاستی که در جشنواره موسیقی نواحی در پیشگرفته است، بیان کرد: تمایل دارم هنرمندانی که حضور کمتری داشتهاند، در این جشنوارهها شرکت کنند تا در واقع جشنواره موسیقی نواحی، محلی برای ظهور و بروز افراد جدید باشد.
مدیر عامل جدید انجمن موسیقی مشخص شد
علی ثابت نیا جایگزین بهرام جمالی و به عنوان مدیر عامل جدید انجمن موسیقی ایران از سوی هیئت امنای انجمن منصوب شد.
به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی انجمن موسیقی ایران، علی ثابتنیا متولد ۱۳۵۴ و دانشآموخته رشته تاریخ است که پیش از این مدیرعامل موسسه آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی و معاون هنری بنیاد بینالمللی امام رضا علیهالسلام بوده است.
وی علاوه بر آشنایی با ردیف دستگاهی و موسیقی مقامی شرق خراسان، ایدهپردازی و مدیریت تولید موزه شنیداری آواهای آیینی، آلبومهای شمسه رضوان، زائر خراسانی، فانوس لالایی، مجموعه آثار مستند و پویانمایی، انتشار کتب نفیس هنری، همچنین دبیری جشنوارههای ملی تذهیب و نگارگری، تصویرگری نیایش، پژوهش در هنرهای ایرانی اسلامی، عکس خانه دوست، تئاتر کودک و نوجوان آهوانه و سرود آوای رضوان را در کارنامه فعالیتهای خود دارد.
فرهاد فخرالدینی:
بزرگ لشگری خادم موسیقی بود/ملودهای بسیار زیبایی از بزرگ لشگری به یادگار مانده است
فرهاد فخرالدینی میگوید: ملودیهای بسیار زیبایی از بزرگ لشگری به یادگار مانده که یک نمونهاش همان قطعه «طوفان» است. بزرگ لشگری واقعا خادم موسیقی بودند.
فرهاد فخرالدینی (آهنگساز و رئیس شورای عالی خانه موسیقی) در گفتگو با خبرنگار ایلنا گفت: آقای بزرگ لشگری جزو کسانی بود که یک عمر با ایشان کار کرده بودم و متاسفانه امروز این هنرمند را از دست دادیم. سالیان سال با آقای لشگری در رادیو همکار بودم و در تمام این سالها او را مرد آرام و خوبی دیدم. در واقع اصولا اهل جنجال و سروصدا نبود و کار خودش را بدون حاشیه انجام میداد.
رهبر سابق ارکستر ملی ایران در ادامه افزود: ملودیهای بسیار زیبایی از بزرگ لشگری به یادگار مانده که یک نمونهاش همان قطعه «طوفان» است که با هارمونی و ارکستراسیون مرتضی حنانه اجرا شد و من هم چند مرتبه آن را با ارکستر ملی ایران اجرا کردم. «طوفان» قطعه بسیار زیبایی محسوب میشود.
وی همچنین عنوان کرد: مرحوم بزرگ لشگری در زمینههای دیگر نیز فعالیت میکردند و به عنوان اینکه خدمت دیگری انجام بدهند در شرکت آرشه جم وجودشان مغتنم بود. آقای بزرگ لشگری واقعا خادم موسیقی بودند.
فرهاد فخرالدینی گفت: من نوجوان بودم که آقای بزرگ لشگری در رادیو اجرا داشتند و اسمشان را مدام از رادیو میشنیدم و عکسهایشان را در روزنامهها میدیدم. ولی از زمانی که خودم وارد رادیو شدم با آقای بزرگ و جواد لشگری و دوستان دیگر آشنا شدیم و این آشنایی تا امروز ادامه پیدا کرد و هر از چند گاهی تلفنی از حال یکدیگر خبر میگرفتیم و گاهی دیدارهایی نیز پیش میآمد و از دیدن یکدیگر بسیار خوشحال میشدیم.
رئیس شورای عالی خانه موسیقی افزود: آقای لشگری جزو خانواده لشگریها بودند که جواد لشگر آهنگساز نیز پسر عموی ایشان بود. ایشان سنشان بالا بود و طی یکی دو سال اخیر نیز همواره کسالت داشتند؛ به هر حال قسمت این بود که امروز در بین ما نباشند؛ روحشان شاد و یادش همیشه گرامی باد.
بزرگ لشگری، امروز سه شنبه 21 فروردین در سن 94 سالگی دار فانی را وداع گفت. او متولد 27 فروردین 1302 در تهران بود. بزرگ در خانوادهای متولد شد که همگی با موسیقی آشنا بودند و پس از پایان تحصیلات ابتدایی او نیز به موسیقی روی آورد. بزرگ در سن پانزده سالگی به تشویق مادرش، برای فراگیری علم موسیقی، ویویلون را نزد او فراگرفت و چندی بعد کمانچه را از حسن بهاری، اصغر بهاری که دایی و پسر خالهاش بودند شروع کرد.
بزرگ لشگری دو سال بعد برای یادگیری نت و آموختن علمی موسیقی به کلاس ابوالحسن صبا رفت؛ سپس نزد حسین یاحقی، ابراهیم منصوری، مهدی خالدی، روبیک گریگوریان رفت و نزد آنها آموزش دید. از دیگر معلمان بزرگ لشگری میتوان به روح اله خالقی و ملیک آبراهیمیان اشاره کرد.
بزرگ لشگری در سال 1324 به عنوان سولیست ویلن در روزهای جمعه در رادیو همکاری خود را با این سازمان شروع کرد و با ارکسترهای رضا محجوبی، ابوالحسن صبا، ابراهیم منصوری و مهدی خالدی همکاری کرد.
در اواخر سال 1332 که مهدی خالدی بنا به دلایلی همکاری خود را با دلکش قطع میکند بزرگ لشگری به همراه جواد لشگری به مدت دو ماه عهدهدار این ارکستر شدند.
او از سال 1350 تا پایان خدمتش در رادیو تلویزیون، متصدی تهیه آهنگهای اصیل ایرانی بوده و یکی از کارهای بزرگ هنری خود را همکاری با برنامه گلها میدانست.
آهنگساز برنده اسکار به ایران میآید
نیکولا پیووانی که برای فیلم «زندگی زیباست» برنده اسکار بهترین موسیقی متن شد از جمله مهمانان ویژه سی و ششمین جشنواره جهانی فیلم فجر خواهد بود.
به گزارش ایلنا، نیکولا پیووانی آهنگساز و رهبر ارکستر سرشناس ایتالیایی که سابقه همکاری با فیلمسازان نامداری چون فدریکو فلینی، برادران تاویانی و مارکو بلوکیو را دارد، مهمان ویژه جشنواره جهانی فیلم فجر میشود.او در تاریخ ۵ اردیبهشت ماه مصادف با ۲۵ آوریل در تالار وحدت اجرایی زنده خواهد داشت و در این کنسرت منتخبی از قطعاتی که پیش از این برای تعدادی از فیلمهای سینمایی ساخته است، اجرا میکند.
کنسرت پیووانی در یک نوبت اجرا ویژه مهمانان جشنواره و مدعوین است.
پیووانی برای بیش از ۱۳۰ فیلم موسیقی متن ساخته است و برای «زندگی زیباست» (۱۹۹۷) به کارگردانی روبرتو بنینی برنده اسکار بهترین موسیقی شد.
نیکولا پیووانی متولد ۲۶ ماه می۱۹۴۶ در رم است. او در دانشگاه ساپینزا در رم به تحصیل پرداخت و در ۱۹۶۷ از کنسرواتوآر وردی در ساز تخصصی پیانو مدرک گرفت. پیووانی سپس رهبری ارکستر را زیر نظر مانوس هاجیداکیس موسیقیدان یونانی آموخت.
او موسیقی متن سه فیلم «مصاحبه»، «جینجر و فرد» و «صدای ماه» به کارگردانی فلینی را ساخته و بعدها بالهای با نام «باله فلینی» را تصنیف کرد. موسیقی برنده اسکار فیلم «زندگی زیباست» در سال ۲۰۰۰ نامزد دریافت جایزه گرمی در رشته «بهترین موسیقی متن برای سینما، تلویزیون و دیگر رسانههای بصری» شد.
از میان فیلمهایی که نیکولا پیووانی برای آنها موسیقی تصنیف کرده میتوان به «هیولا را در صفحه اول سیلی بزن» (مارکو بلوکیو، ۱۹۷۲)، «عطر بانوی سیاهپوش» (فرانچسکو باریلی، ۱۹۷۴)، «ردپا روی ماه» (لوئیجی باتزونی، ۱۹۷۵)، «جهش در تاریکی» (مارکو بلوکیو، ۱۹۸۰)، «شب سن لورنزو» (برادران تاویانی، ۱۹۸۲)، «کائوس» (برادران تاویانی، ۱۹۸۴) اشاره کرد.
پیووانی در سال ۲۰۰۵ یکی از اعضای هیات داوران جشنواره جهانی فیلم مسکو بود. او با کارگردانهای فرانسوی نیز همکاری میکند و با سینماگرانی مانند دانیل تامپسون، فیلیپ لوره و اریک-امانوئل اشمیت همکاری کرده است. وزیر فرهنگ فرانسه سال ۲۰۰۸ در جشنواره فیلم کن نشان فرمانده هنر و ادبیات فرانسه را به پیووانی اهدا کرد.
پیووانی اعتقاد دارد ساختن موسیقی متن برای فیلمهای زیاد باعث درجا زدن موسیقیدان میشود اما در تئاتر، موسیقی بالاتر از هر هنری است. پیووانی در زمینه تئاترهای موزیکال نیز فعالیت دارد و در حوزه موسیقی ارکسترال و مجلسی نیز کار میکند.
سی و ششمین جشنواره جهانی فیلم فجر ۱۹ تا ۲۷ آوریل ۲۰۱۸ (۳۰ فروردین تا ۷ اردیبهشت ۱۳۹۷) به دبیری سیدرضا میرکریمی در تهران برگزار میشود.
بزرگ لشگری درگذشت
بزرگ لشگری، نوازنده و آهنگساز موسیقی کشورمان درگذشت.
به گزارش ایلنا، بزرگ لشگری (نوازنده و آهنگساز موسیقی کشورمان) صبح امروز (سهشنبه ۲۱ فروردین) در سن ۹۴ سالگی درگذشت.
قرار است پیکر این هنرمند روز پنجشنبه ۲۳ فروردین ساعت ۹ صبح از مقابل تالار وحدت به سمت قطعه هنرمندان بهشت زهرا(س) تشییع شود و مراسم یادبودی نیز روز شنبه ۲۵ فروردین ماه از ساعت ۱۶ الی ۱۷:۳۰ در مسجد جامع شهرک غرب برگزار میشود.
کیتارو: موسیقی نواحی ایران را بارها گوش کردهام
«به هنگام ساخت سری جاده ابریشم علاقه زیادی به نواهای موسیقی سنتی ایران در من به وجود آمد و در کل علاقهمند به فرهنگ سرزمین ایران هستم. موسیقی نواحی ایران را بارها گوش کردهام و از آنها چیزهای زیادی آموختم و کشف کردم.»
به گزارش ایسنا، اینها بخشی از اظهارات ماسانوری تاکاهاشی ملقب به «کیتارو»، موسیقیدان ژاپنی است که پیش از دومین حضور و کنسرتش در ایران مطرح کرده است.
او درباره این کنسرت میگوید: حدود ۲۸ سال پیش آهنگی ساختم به نام کوجیکی که تصویری بسیار زیبا از سیاره و جهان عالم بود. برای ساخت این قطعه آقای پروفسور kazunari shibata که از اساتید برجسته و معروف در زمینه منظومه شمسی است، کمک شایانی به من کرد. این اجرا مفاهیمی در خود دارد که فقط با غرق شدن در نت به نت این موسیقی میشود نسبت به درک آن سعی و تلاش کرد. من این قطعه را در ایران اجرا خواهم کرد.
این موسیقیدان درباره اثر «جاده ابریشم» بیان میکند: خیلی خوشحالم که مردم این قطعه را دوست دارند. مایلم مراتب تشکر و قدردانی خودم را از تاثیر فرهنگ فارسی و ایرانی بابت ساخت این قطعه و فیلم مستند جاده ابریشم که برگرفته از فرهنگ غنی این منطقه است، اعلام کنم. موفقیت این اثر در همه دنیا را تاثیری از هنر ایرانیها می دانم و قطعا آن را در کنسرت پیش رو در اردیبهشت ماه اجرا خواهم کرد. در کنسرت اردیبهشت تجربه جدیدی برای ایرانیها میآورم.
کیتارو درباره درباره شناختش از موسیقی ایران و هنرمندان ایرانی نیز میگوید: من موسیقی خیلی از هنرمندان ایرانی را گوش دادم. به هنگام ساخت سری جاده ابریشم علاقه زیادی به نواهای موسیقی سنتی ایران در من به وجود آمد و در کل علاقهمند به فرهنگ سرزمین ایران هستم. موسیقی نواحی ایران را بارها گوش کردهام و از آنها چیزهای زیادی آموختم و کشف کردم. مشخصا ایران دارای گنجینههای زیادی از موسیقی در بخش های مختلف آن است و کشف همه این گنجینه ها بسیار زمان بر و طولانی خواهد بود.
این هنرمند ژاپنی در ادامه اظهار میکند: ما ملتهای زیادی در کره خاکی داریم و براساس ملیتهای مختلف، آهنگها و ترانههای مختلفی برای اجرا داریم و میتوانیم این را از طریق زبان موسیقی باهم تقسیم کنیم. فرهنگ و آئینهای هر ملتی در یک جفرافیای خاص همیشه قابل توجه و مورد احترام من بوده و هست. این جزئی از تفکرات و ایدئولوژی من است که بتوانم با دانستن آداب و رسوم ملل مختلف، سعی در اجرایی در خور شان با ذائقه آن شنونده داشته باشم. گفتمان فرهنگی یا بهتربگویم گفتگو از طریق موسیقی که از نظرمن مقدس نیز هست، همواره برای من یک نگاه پراهمیت بوده و همواره تلاش کردهام بتوانم در بهترین شرایط آنرا به گوش همه برسانم.
او اضافه میکند: شاید یکی از خاصیتها موسیقی من این است که مخاطب و شنونده را با خود به سفری به اقصی نقاط جهان میبرد. این برای من خوشایند است و به شدت پرهیجان. شنونده این آثار بخاطر این سفر پرهیجان است که تا انتها با من همراه می شود و همین برای من بهترین لذت ها را در پی داشته است.
علی رهبری واکنش نشان داد:
نقدی به حضور ارکسترهای ایرانی در جام جهانی/ لطفا با اشکنه به مسکو نروید!
رهبر و مدیر سابق هنر ارکستر سمفونیک تهران نسبت به حضور ارکستر سمفونیک تهران و ارکستر ملی ایران در جام جهانی روسیه واکنش نشان داد و گفت: اگر مسئولان وزارت ارشاد حسن نیت دارند، چرا دوست ندارند که موسیقی اصیل ایرانی را به جهانیان معرفی کنند؟
علی رهبری ـ آهنگساز و رهبر ارکستر ـ در یادداشتی با عنوان «با اشکنه نمیشود میهمانی داد» که نسخهای از آن را در اختیار ایسنا قرار داده، آورده است: یک بار دیگر متصدیان بنگاه شادمانی در وزارت فرهنگ و ارشاد دست به کار اجرای شوی تبلیغاتی جدیدی برای خود و دوستانشان شدند و در صدد هستند که این شوی بیمحتوا ولی پرهزینه را به عنوان ابتکاری نو و افتخاری برای موسیقی ایران، به مردم ایران بفروشند. در همین جا از مسئولان وزارت ارشاد میخواهم که تا دیر نشده جلو این کار بیهوده را بگیرند. این ابتکار نیست، این به وضوح حیف و میل بیتالمال و ولخرجی از بودجه ضعیف دولت است. چندی قبل دوستان همیشگی و همهکاره جمع شدند و دور از هرگونه شفافیت و اعلان رسمی و عمومی، نان را بین خود تقسیم کردند و سفارش نوشتن آهنگی را دادند که در زمان برگزاری جام جهانی فوتبال در روسیه اجرا شود. آیا کار از این خامتر و بی پایهتر میشود؟ آیا این عوامفریبی نیست؟ آنها چیزی از مسکو و ارکستر سمفونیک آن و مسابقات فوتبال شنیدهاند، ولی به قول ما موسیقیدانها دارند سرنا را از ته گشادش میزنند.
او در ادامه این یادداشت نوشته است: من مسکو را میشناسم، ارکستر سمفونیک آن جا را هم رهبری کردهام. در سال ۱۳۸۹ در زمان برگزاری جام جهانی در آفریقای جنوبی هم به این کشور دعوت شدم و ارکستر سمفونیک این کشور را با یک ویولونیست مشهور فرانسوی در شهرهای ژوهانسبورگ و پرتوریا برای اسپانسرهای مسابقات (وی، ای، پی) رهبری کردم. اما به عنوان کشور میزبان که توان مدیریتی و هنری خود را به رخ جهانیان بکشاند و چهره خوبی از خود نمایش دهد، نه کشوری که به عنوان شرکت کننده در مسابقات وارد میشود. نه به نام کشوری که به نوازندگان ارکستری که باید به آن جا بروند حقوق کافی حتی جهت امرار معاش هم نمیدهد و همه آنها ناچارند شغلهای دوم و سوم برای خود دست وپا کنند. این ولخرجی است. این فرهنگ ولخرجی در کشوری که دولتش اینقدر تحت فشار مالی است، باید از بین برود. این حرفها را من سه سال قبل از انقلاب هم زدم و با انتقاد از ریختوپاشهای تبلیغاتی وزارت فرهنگ و هنر آن زمان، شغل و پست و پول را گذاشتم و مملکتم ایران را ترک کردم، چون میدیدم درحالیکه هنرستانها واستادان و هنرجویان آنها با مسائل مالی دست به گریبان بودند، چگونه دهها هزار دلار صرف برنامههای زودگذر و نمایشی میشد. امّا در حال حاضر وضع ارکسترها از آن زمان هم بدتر است.
رهبری که چهره سرشناسی در رهبری ارکستر در عرصه بینالمللی نیز بهشمار میرود، همچنین نوشته است: در ۴۰ سال گذشته پیشرفت نوازندگان و آهنگسازان موسیقی سنتی با امکانات محدودی که در اختیار داشته و دارند، بیسابقه بوده است ولی در موسیقی سمفونیک و اوضاع ارکسترها، ایران حتی در مقایسه با کشور ترکیه هم روز به روز عقبتر رفته است. در آن زمان اقلا دو ارکسترسمفونیک حرفه ای تماموقت با سولیستها و رهبران بینالمللی کار میکردند، نه مانند امروز که یک کشور ۸۰ میلیونی ارکستری نیمه وقت دارد. با اشکنه که نمیشود ضیافت داد.
این رهبر ارکستر با بیان اینکه من با فرستادن ارکستر و اصولا نوازندگان به خارج از کشور، بخصوص به روسیه، نه تنها مخالفتی ندارم، بلکه از این نوع اقدامات استقبال هم میکنم، در ادامه یادداشت خود آورده است: مراودتهای هنری با سایر کشورها کاری ضروری و نتیجه بخش است ولی به این شرط که بروند و از رهبران و نوازندگان و استادان مشهور و نام داراین کشورها دانش بیاموزند و آموختهها را به ایران برگردانند، نه اینکه به خاطر دلخوشی چند کارمند وزارت ارشاد و دوستانشان به روسیه بروند و بخواهند به روسها که دارای دهها ارکستر و رهبر ارکستر و صدها آهنگساز درجه یک در سطح جهانی هستند، بگویند که ما هم بعله. آیا این کار زیره به کرمان بردن نیست؟ اگر یکی از کشورهای پولدار و تازه کار خلیج فارس به این اقدام دست بزند، میشود گفت که قابل توجیه است، چون پولش را دارند و سعی میکنند خودشان را به صورتی مطرح کنند. اما برای ایران که قدمت صد ساله ارکستری دارد، که متاسفانه به خاطر مدیریت های غلط وحیف و میل های مالی در خواب فرو رفته است، این شوها دیگر ضرورتی ندارند و کار سازهم نیستند.
او ادامه داده است: اگر دولت ایران به هردلیلی میخواهد از نظر هنری در این گردهمایی جهانی حضور داشته باشد و گروهی را به مسکو بفرستد، چه اصراری دارد که این کار را از طریق ارسال گروه موسیقی دست و پا شکسته غربی انجام دهد؟ اگر مسئولان وزارت ارشاد حسن نیت دارند، چرا دوست ندارند که موسیقی اصیل ایرانی را به جهانیان معرفی کنند؟ چرا در این زمینه از استادان بزرگ موسیقی ایرانی مانند حسین علیزاده و کیهان کلهر و... تقاضا نمیکنند تا دست به دست استادان دیگر و نوازندگان چیرهدست سازهای ایرانی، که واقعا در دنیا تک هستند، در این جمع شرکت کنند؟ مسئولان ما میگویند که روسیه از این ایده و ابتکارشان استقبال کرده است. اینکه دلیل نمیشود. روسیه میخواهد که در زمان برگزاری مسابقات، به خرج کشورهای دیگر، برنامههایش پُر شوند. ما باید ببینیم که از این ارزی که خرج میکنیم چه عایدمان میشود. هر کشور دیگری هم که این پیشنهاد را به روسها میداد، آنها قبول میکردند. از این گذشته، فرستادن گروههای هنری به خارج، به خرج ملت، کار مهم و اقدام تازهای نیست. این تجربه را ما در زمان آقای احمدی نژاد هم داشتهایم. در زمان ایشان هم با بودجهای سرسام آور، به اصرار، ارکستر سمفونیک را به چندین شهر اروپایی فرستادند که نتیجهاش فقط و فقط موجبات آبروریزی برای ایران و ایرانیان بود. ایرانی که، به لحاظ نداشتن بودجه، ارکسترش رابه مدت سه سال تعطیل کردند.
این رهبر ارکستر در ادامه نوشته است: از همه این حرفها گذشته بنیاد رودکی دعوتنامه کشور موسیقی، یعنی اتریش را که قرار بود ارکستر سمفونیک تهران در این فصل هنری، فستیوال جهانی بروکنر را در آنجا افتتاح کند و از طرف رییس جمهور اتریش نیز این موضوع رسما اعلام شده بود، پیگیری نکرد واین شانس بزرگ را از دست داد و آقای گرگیف با ارکستر فیلهارمونیک این کار را به عهده گرفت. آیا هیچ کسی از آن ها پرسیده است که چرا شرکت در افتتاحیه این واقعه هنری بینالمللی را از دست دادند وحالا تصمیم گرفته اند با سوء استفاده از نام فوتبال و محبوبیت آن بین مردم، ارکستر سمفونیک را به این مسابقات بفرستند. برای وزارت فرهنگ و ارشاد چه چیزی باید مهمتر باشد، نواختن ارکستر سمفونیک کشورش در مراسم افتتاحیه یک فستیوال بین المللی موسیقی یا شرکت جانبی در مسابقات فوتبال و عامل سرگرمی تماشاگران شدن؟ من به این نوع کار های وزارت ارشاد میگویم بنگاه شادمانی راه انداختن. آیا این چیزی جز عوامفریبی و گول زدن مردم است؟ آیا این توهین به هنر موسیقی و نوازندگان نیست؟ آیا این سوزاندن فرصتهای بسیار نادر برای معرفی هنر و هنرمندان این سرزمین نیست؟ آیا وزارتخانه متولی این امر تاکنون به این سوالات جواب داده است؟
رهبری اضافه کرده است: نکته مهم دیگری که مرا به فکر واداشته است، بیبرنامگی این امر است. گیریم که دولت پول فراوان دارد و امکانات فرستادن نوازندگان هم فراهم است. اما آیا هیچ فکر کردهاند که مخاطبان این ارکستر در فضای فوتبالی آن جا چه کسانی خواهند بود و آیا اصولاَ مخاطبی وجود خواهد داشت و به نکات زیر توجه کردهاند؟
۱- علاقهمندان به فوتبال معمولا رابطه خوبی با ارکستر سمفونیک ندارند و موسیقی گروههای پاپ را ترجیح میدهند. اگر این امر برای جلب نظر فوتبالیستها و همراهان ایرانی است، آنها هم بیشتر گرایش به موسیقی پاپ و یا موسیقی اصیل ایرانی دارند تا موسیقی کلاسیک.
۲- آیا درفضایی که ما از مسابقات فوتبال میشناسیم کسی به فکر کنسرت رفتن خواهد افتاد؟
۳- اگر هم بخواهند به کنسرت بروند، آیا شهرهای روسیه هرکدام چندین ارکستر درجه یک جهانی ندارند که اجراهای بهتری را ارائه کنند؟
۴- اگر از علاقهمندان کشورهای دیگر هم کسانی واقعا بخوهند بر حسب اتفاق در شلوغیها و جنجالهای فوتبال، دنبال ارکستر ایرانی بروند، آیا بیشترتمایل نخواهند داشت که سازها و موسیقی سنتی ایرانی را بشنوند تا اجراهای نیم بند موسیقی خودشان را؟
۵- اگر این ایده خوب بود، اغلب کشورهایی که احتمالا در مسابقات فوتبال برنده هم خواهند شد و بهترین ارکسترهای دنیا را دارند، با خودشان ارکستر هم میآوردند. من در کشورهای بلژیک، اسپانیا، چک، و کرواسی، که هم ارکسترهای مشهور و هم فوتبال پیشرفته دارند، مدیر هنری بودم، ولی هیچوقت صحبت از فرستادن ارکستر به این گونه مسابقات نشد.
۶- اگر تیمی بعد از چند روز از مسابقات حذف و ناچار به بازگشت شود، آن وقت چه میشود؟ آیا ارکستر همچنان میماند و برنامه اجرا خواهد کرد؟
علی رهبری در پایان این یادداشت نوشته است: در هر حال نکات مبهمی در این اقدام وجود دارند که بسیار سوال بر انگیز هستند که یکی از مهمترین آنها عدم وجود شفافیت و کارِ کارشناسی در این تصمیم گیری است. به عقیده من وزارت فرهنگ و ارشاد ما با وزیر، معاون هنری و مدیر کل دفتر موسیقی جدیدش، باید برنامههایی را که واقعا موجب تنزل سطح ارکستر سمفونیک به یک بنگاه شادمانی میشوند، از بین ببرد و پول مملکت و حیثیت ارکستر را برباد ندهد. وزارت فرهنگ و ارشاد اگر پول فراوان برای ولخرجی دارد و اصرار دارد که آهنگسازی آهنگی برای این مسابقات بسازد، بهتر بود برای آن فراخوان عمومی میداد و فرصت ها را صرفا در اختیار نزدیکان خود قرار نمیداد. ما در ایران دهها آهنگساز ممتاز داریم که سالهای سال است که از لطف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی محروم هستند. من همچنان براین نکته تاکید میکنم که این نوع برنامهها بی فایده هستند، و نه تنها در شان یک وزارت خانه نیستند، به هیچ وجه بزرگی این کشور و هنر هفت هزارساله آن را منعکس نمیکنند. بهتر است دلارهائی را که خرج این کار های بیهدف میکنند، صرف خرید سازهای مناسب و سرمایه گذاری در آموزش و اعطای بورس تحصیلی برای نوازندگان جوان بکنند.
گرانی دلار چه بر سر موسیقی میآورد؟
تابستان شش سال پیش حسین علیزاده (نوازنده و آهنگساز) در پی اعلام خبر لغو کنسرت مشترکش با ژیوان گاسپاریان (نوازنده ارمنستانی) به دلیل مشکلات اقتصادی، گفته بود «برگزاری کنسرت دیگر از نظر اقتصادی امکانپذیر نیست؛ بخصوص کنسرتهایی که در آن هنرمند مهمان خارجی داشته باشیم، با قیمت دلار بالای دو هزار تومان خارج از توان ما است.»
بازار پر التهاب ارز در روزهای گذشته، گرانی لحظه به لحظه دلار و نایاب شدن آن مردم را به نگرانی واداشته است. افزایش نرخ بیسابقه دلار و فروش آن در بازار آزاد به بیش از شش هزار تومان، تقریبا اثر خود را به شکل سریعی روی حوزههای مختلف اقتصادی گذاشته است.
در این میان اما نمیتوان از تاثیر گرانی دلار روی فرهنگ و هنر نیز چشم پوشید؛ همانطور که دلار دو هزار تومانی پیش از این لغو کنسرت دو نوازنده مطرح و اظهارات علیزاده را موجب شده بود، این پرسش به وجود میآید که دلار شش هزار تومانی چه بر سر موسیقی میآورد؟ آن هم در زمانی که کنسرت هنرمندان خارجی راحتتر و بیشتر از گذشته در ایران برگزار میشود.
رامین صدیقی ـ تهیهکننده موسیقی ـ که در زمینه برگزاری کنسرت هنرمندان خارجی در ایران فعالیت داشته است، در اینباره به ایسنا میگوید: وقتی همچین بحران ارزی پیش میآید، خروجی آن مشکل گرانی است. این گرانی باعث احتکار اسکناس شده است. بخشی از تحریمهای علیه ایران که به نظام بانکی برمیگردد هنوز پابرجا است. ما معمولا دستمزد هنرمندان خارجیای که به ایران میآیند را به روش حواله پول و استفاده از حساب بانکی پرداخت نمیکردیم بلکه این کار را نقدی انجام میدادیم.
او ادامه میدهد: حالا فارغ از گرانی، دیگر اسکناسی وجود ندارد و من تهیهکننده نمیتوانم به هنرمندی که از آلمان در ایران حضور پیدا میکند، لیر ترکیه بدهم. باید ارز رایج آن کشور یا ارز قابل پذیرش دیگر، یعنی دلار را به او پرداخت کنم. مشکل ما این است اغلب این ارزها وجود ندارد.
صدیقی توضیح میدهد: بسیاری از این رویدادهای هنری در لحظه رخ نمیدهد، ما یک سال قبل مذاکره را شروع و تمام جزئیات برنامه را از جمله دستمزد، مشخص میکنیم. وقتی من از قبل با هنرمندی توافق میکنم که برای کنسرتش در ایران به او دوهزار یورو دستمزد بدهم با ۱۰-۲۰ اختلاف برای بودجهام برنامهریزی میکنم. آنوقت با این نوسانات باید با یک اختلاف چند میلیون تومانی دستمزد او را پرداخت کنم، در حالیکه من بلیتهای کنسرت او را به دلار و یورو نمیفروشم.
این تهیهکننده و ناشر موسیقی اضافه میکند: نتیجه این است که این اختلاف باید از محل دیگری تامین شود یا من باید از سود کمی که در کار هست برای حفظ آبرو صرفنظر کنم، یا مجبورم بخشی از این فشار را به مخاطب تحمیل و بلیت را گران کنم. این موضوع نیز به افراد علاقهمند فشار اقتصادی وارد میکند و ریسک کار ما را بالا میبرد و ما ریزش مخاطب خواهیم داشت.
او اظهار میکند: حقوق افراد در ایران به ریال است و افزایش پیدا نمی کند؛ زمانی که یک فرد میخواهد سهم سبد فرهنگی خودش را مشخص کند، وقتی به کنسرت میرسد درآمد او رقم هزینه کنسرت را تامین نمیکند. به عنوان مثال وقتی او برای حضور در یک کنسرت به همراه خانوادهاش در مجموع ۳۰۰هزار تومان پول بلیت پرداخت میکرده، حالا باید یک میلیون تومان بپردازد، بنابر این از این کار صرفنظر میکند.
صدیقی با بیان اینکه گرانی ارز از چند جنبه فشار وارد می کند، میگوید: خارج از موسیقی مردمپسند (پاپ) ما چند سال تلاش کردیم تا خانواده کوچکی از مخاطبان را به خودمان نزدیک کنیم و با خود همراه کنیم و با چنین اتفاقهایی ما بخش عظیمی از این مخاطبان را سریع از دست میدهیم. در حالیکه اگر بخواهیم دوباره آنها را جذب کنیم باید سالها تلاش کنیم.
این تهیهکننده بیان میکند: افزایش ارز قطعا شاخههای دیگر را تحت تاثیر قرار میدهد اما حوزه فرهنگ (در زمینه تعاملات بینالمللی) را مینگذاری کرده است و ما نمیدانیم سه ماه دیگر پایمان روی چه مینی میرود. اگر شرایط بدتر یا بهتر نشود و همینگونه بماند ما چندماه دیگر تبعات گرانی ارز را شاهد خواهیم بود.
او ادامه میدهد: شاید در بدو بنگاهها بتوانند از طریقه ذخیره خود یا اسپانسر این سوراخ را برای چند ماه پر کنند. به عنوان مثال آقای کیتارو به ایران میآید و بلیتهای او نیز در حال فروش است و بالا رفتن قیمت ارز این کنسرت را کنسل نمیکند اما برگزار کننده با فشاری که به او میآید برای دفعات بعدی دچار تغییر در تصمیمگیری میشود. بعد از جام جهانی و نیمه تیرماه که فصل کنسرت شروع میشود شاهد این خواهیم بود ریزش زیادی در تعداد برنامهها و مخاطبان داشته باشیم. قطعا در این دوره حوزه فرهنگ و هنر آسیب میبیند.
صدیقی میگوید: اگر وضعیت ارز خارجی در ایران به به این شکل تلخ ثابت بماند به تدریج قدرت خرید مردم را کاهش میدهد. یکسری بحث اتقصادی است که امثال من و شما نمیتوانیم برای آن تصمیم بگیریم بلکه با تبعات ان طرف هستیم.
این تهیهکننده موسیقی اضافه میکند: ما نمیتوانیم در حوزه موسیقی راهحلی داشته باشیم. اگر شرایط به همین شکل بماند طرفین این مثلث (مخاطب، تهیهکننده و هنرمند) باید این فشار را بین خودشان تقسیم کنند. مخاطب پول بیشتری بدهد، هنرمند دستمزد کمتری بگیرد و تهیهکننده سودی که برای خودش در نظر گرفته است را صرفنظر کنم. نتیجه این موضوع این است که تولید کالای فرهنگی کاهش پیدا میکند.
فرخوان جشنواره «موسیقی نواحی» منتشر شد
یازدهمین جشنواره موسیقی نواحی ایران از ۱۱ تا ۱۴ اردیبهشت در کرمان برگزار میشود.
به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی انجمن موسیقی ایران، در فراخوان این دوره از جشنواره آمده است که موسیقی بومی نواحی مختلف ایران، به رغم تنوع و تکثر، چنان با جلوههای حیات فردی و گروهی اقوام متنوع این سرزمین پیوند مستحکم داشته که کمتر آداب و مناسک و یا رفتارهای آیینیای را در بین مردم میتوان یافت که با موسیقی سازی و آوازی همراه نشده باشد. از این رو موسیقی نواحی مختلف ایران، یکی از منابع مهم تاریخ شفاهی محسوب میشود. منبعی که آینه تمامنمای وقایع و اتفاقات تاریخی و اجتماعی فرهنگ قومی، در قالب آفرینش ترانههای اجتماعی و سیاسی و شرح دلاوریهای مردمان این سامان است.
موضوع محوری یازدهمین جشنواره موسیقی نواحی ایران، آفرینش آثار با کلام، مبتنی بر شعرهای حماسی با گویش و زبان قومی با مضامین حماسی (پهلوانی) است.
تشویق و ترغیب هنرمندان موسیقی نواحی کشور به آفرینش نغمات (ملودی) جدید مبتنی بر فرهنگ موسیقایی بومی، به منظور حفظ و انتقال ویژگیهای موسیقی نواحی ایران به آیندگان، ایجاد فضای مناسب، به منظور عرضه آثار خلقشده موسیقی بومی، بسط و تعمیق موسیقی آوازی و گسترش نغمات موسیقی نواحی مختلف ایران، بررسی موضوع خلاقیت و آفرینش هنری در موسیقی نواحی از اهداف یازدهمین دوره جشنواره موسیقی نواحی ایران به شمار میرود.
بخشهای این دوره از جشنواره، شامل دو بخش «اصلی» و «جنبی» است و علاقهمندان برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانند به آدرس www.music.farhang.gov.ir یا www.kermanmusicunity.ir مراجعه کرده یا با شمارههای تلفن ۳۲۴۶۰۹۸۸- ۰۳۴در کرمان و ۶۶۷۲۱۱۷۰ -۰۲۱ در تهران تماس بگیرند.
در اولین اجرای سال 97
«پژمان معمارزاده» رهبر میهمان ارکستر سمفونیک تهران میشود
ارکستر سمفونیک تهران آخر فروردین ماه اولین اجرای سال 97 خود را با رهبر میهمان در تالار وحدت به روی صحنه میبرد.
به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی و امور بینالملل بنیاد رودکی، پژمان معمارزاده رهبر ارکستر فرانسوی - ایرانی و نوازنده ویلنسل به تهران سفر میکند و در روز ۳۰ و 31 فروردین ارکستر سمفونیک تهران را رهبری میکند.
پژمان معمارزاده هنرمندی مقیمِ فرانسه است. او در 17 سال گذشته ارکسترهای مختلف را در اروپا رهبری کرده است.
پژمان معمارزاده متولد 1351 است . او تحصیلات خود را در کنسرواتو پاریس، بلژیک، اتریش ادامه داده و بعدها در ماینز آلمان به پایان رسانده است.
معمارزاده فروردین ماه سال گذشته نیز بعنوان رهبر میهمان ارکستر سمفونیک تهران را همراهی کرده است .
در این اجرا توسط ارکستر سمفونیک تهران قطعاتی از ؛ گابریل فوره: اِلِژی (مرثیه) برای ویلنسل و ارکستر، گابریل فوره: پس از یک رویا برای ویلنسل و ارکستر، کامیل سن-سانس: سمفونی شماره۲، فرانس لیست: پرلود، هکتور برلیوز: رقص مجارستانی نواخته می شود.
ارکستر سمفونیک تهران 30 و 31 فروردین ماه ساعت 21:30 در تالار وحدت به روی صحنه میرود.
علاقه مندان جهت تهیه بلیت می توانند به سایت ایران کنسرت مراجعه کنند.
ادامه حواشی کنسرت «لیان» با بیانیه تند امام جمعه برازجان و بسیج:
فشار خون و مرگِ ناگهانی از ضررهای موسیقی است/افراد مجهولالهویه کنسرت را به حاشیه کشیدند
حواشی کنسرت نیمه تمام محسن شریفیان و گروه لیان همچنان ادامه دارد و اخیرا امام جمعه برازجان و بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی بوشهر بیانیههایی مجزا صادر کردند.
به گزارش ایلنا، در این دو بیانیه جداگانه، امام جمعه برازجان از دادن مجوز برگزاری کنسرت در نقطهای از دشتستان به تندی انتقاد کرده و بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی بوشهر در بیانیهای خواستار برخورد قاطع با افراد خطاکار در جریان برگزاری کنسرت محسن شریفیان شدند.
کنسرت محسن شریفیان (آهنگساز و خواننده بوشهری و گروه لیان) که در ۱۱ فروردین در شهر کلمه برگزار شد؛ با حواشی فراوانی در قبل و بعد از برگزاری روبرو شد. قطعی غیرعادی برق و اینترنت شهر کلمه از توابع استان بوشهر در حین اجرای کنسرت محسن شریفیان که به دستور یکی از مقامات این شهرستان انجام شد، باعث نیمه تمام ماندن کنسرت شریفیان و گروهش شد.
روز دوازده فروردین کیهان کلهر نسبت به این مساله واکنش نشان داد و گفت «اینبار هنرمندان نباید در مقابل چنین فجایع اسفباری سکوت کنند»
با گذشت سه روز از اتفاقات کنسرت محسن شریفیان؛ حواشی این موضوع همچنان ادامه دارد و اینبار امام جمعه برازجان و بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی بوشهر بیانیههایی مجزا صادر کرده و نسبت به این موضوع واکنشهایی متفاوت نشان دادهاند.
نیانبان از مصادیق موسیقی حرام است
حجتالاسلام حسن مصلح (امام جمعه برازجان) با اشاره به برنامهریزی طرح موسوم به نشاط اجتماعی از طرف برخی از مسئولان اظهار کرد: یکی از برنامههایی که در این طرح وجود دارد ترویج موسیقی و کنسرت در جامعه است که به این وسیله مردم را سرگرم و شادی و نشاط در جامعه ایجاد شود که این مسئله بدون توجّه به مسائل سیاسی از لحاظ دینی امری ناپسند است.
وی تصریح کرد: در احادیث و روایات ما ضررهای متعددی برای موسیقی ذکر شده است که ازجمله مهمترین آنها میتوان به ایجاد عدم تعادل و توازن بین اعصاب، بیماری امانی که نوعی جنون با درجات متعدد است، کوتاهی عمر، ضعف اعصاب، بیماری فشار خون، افسردگی و خمودگی، عامل فحشاء و جنایت، تضعیف و تضییع حس شنوایی، ضعف بینایی در حدّ نابینایی، از دست دادن نیروی فکر، بیارادگی، سلب غیرت، مرگ ناگهانی، نفاق و دو رویی، بیبرکتی در زندگی، قساوت قلب و اتلاف وقت اشاره کرد.
خطیب جمعه برازجان تأکید کرد: مراجع تقلید موسیقی حلال را موسیقیهایی میدانند که مناسب مجالس لهو و لعب و فساد نباشد که موسیقیهایی مثل موسیقی تشییع جنازه، موسیقی نظامی، طبل و سنج در این دسته قرار میگیرند امّا موسیقیهایی که مناسب مجالس لهو و لعب و فساد است موسیقی حرام محسوب میشود که بر این اساس موسیقی نیانبان که همراه با رقص است از مصادیق موسیقی حرام محسوب میشود و از سیره متشرعین به دور است.
حجتالاسلام مصلح خاطرنشان کرد: ما اگر میخواهیم جامعه و جونان ما دارای نشاط باشند لازم است زمینه فقر، تبعیض و بیعدالتی را از بین ببریم، زمینه ازدواج و اشتغال جوانان را فراهم کنیم، مسکن جوانان را تأمین کنیم، بر معنویّت جامعه بیفزاییم، از گرانی مایحتاج مردم جلوگیری نمائیم، ارزش و اعتبار پول ملی را بالا ببریم و از ازهم پاشیدگی خانوادهها جلوگیری نمائیم.
وی اذعان کرد: برگزاری این گونه برنامهها و خرج چند ده میلیونی از بیت المال در شرایطی که مردم مشکلات معیشتی دارند تضییع و ظلم به بیتالمال است، به وحدت و انسجام مردم آسیب میزند، فکر و ذهن مسئولین را از کارهای اساسی بازداشته و به حواشی مشغول میسازد و مشکلات اجتماعی، سیاسی و امنیّتی متعددی را به دنبال دارد.
وی با انتقاد از دادن مجوز برگزاری کنسرت در نقطهای از دشتستان ازسوی مسئولین استانی اظهار کرد: دادن مجوز برگزاری کنسرت برای خوانندهای که تاکنون در خارج از کشور برای ضدّ انقلاب موسیقی مبتذل اجرا میکرده و در سال روز شهادت امام حسن مجتبی (ع) نیز در سوئد موسیقی مبتذل اجرا کرده است و برای اجرای کنسرت در مرکز استان و در شیراز نیز مجوز به وی داده نشده است بدون هماهنگی با ادارات شهرستان ممکن است مشکلات امنیّتی را در پی داشته باشد که لازم است مسئولین مربوطه در این زمینه پاسخگو باشند.
امام جمعه برازجان تأکید کرد: ما و همه متدینین تاکنون در این زمینه خویشتنداری کردهایم که امید است انشاءالله باتوجّه به تذکّرات و هشدارهایی که به مسئولین مربوطه در این زمینه داده شده است، نسبت به لغو این کنسرت اقدام شود وگرنه لازم است کسانی که اصرار بر برگزاری این کنسرت دارند تبعات این اقدام را بپذیرند.
حجتالاسلام حسن مصلح ابراز کرد: جوانان مؤمن و انقلابی این شهرستان اجازه نمیدهند به بهانه جشن میلاد مولود کعبه، مجلس رقص، آواز و پایکوبی برپا شود چراکه این مجالس ربطی به اهل بیت علیهم السلام ندارد و روح امیرالمؤمنین علی (ع) نیز از چنین مجالسی بیزار است بنابراین توصیه ما این است که قبل از اینکه جوانان تحریک شده و عکسالعملی نشان دهند و جلوی برگزاری این کنسرت را بگیرند نسبت به لغو این کنسرت اقدام شود.
وی افزود: فرمانداریها، ادارات، شوراهای اسلامی، شهرداریها و مدارس متوجّه باشند که حق ندارند از بودجه بیتالمال برای این مجالس هزینه کنند و لازم است مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان نیز در این زمینه مجوز صادر نکند چراکه این مجالس دارای تبعات و حساسیّتهای مختلفی است و مردم ما حاضر نیستند ببینند مجالس گناه به صورت علنی در فضای باز اجرا شود.
کنسرت لیان توسط افراد مجهولالهویه به حاشیه کشیده شد
بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی بوشهر در بیانیهای خواستار برخورد قاطع با افراد خطاکار در جریان برگزاری کنسرت محسن شریفیان شدند.
در این بیانیه آمده است: کنسرت محسن شریفیان آهنگساز و خواننده بوشهری که در ۱۱ فروردین در شهر کلمه برگزار شد با حواشی فراوانی در قبل و بعد از برگزاری روبرو شد.
این کنسرت که مخالفان زیادی قبل از برگزاری داشت پس از طی مراحل قانونی و با اخذ مجوز اجرا شد اما در حین برگزاری مراسم توسط افرادی مجهولالهویه به حاشیه کشیده شد و با قطع برق کل شهر کلمه این کنسرت نیمه تمام ماند.
پیش از برگزاری این کنسرت؛ شورای تامین استان بوشهر، امام جمعه برازجان و عدهای از مردم انقلابی استان بوشهر با برگزاری این کنسرت جنجالی به دلیل همسو نبودن با موازین شرعی مخالفت کرده بودند امّا با پافشاری استاندار بوشهر و فرماندار دشتستان مجوزهای لازم اخذ شد.
افرادی مجهولالهویه برای تخریب چهره مردم متدیّن و انقلابی استان بوشهر و همچنین نهادهای انقلابی دست به خرابکاری زدند و باعث برهم زدن نظم عمومی و آزار و اذیت مردم شریف استان بوشهر شدند.
امام جمعه برازجان در بیانیه اخیر خود ضمن اعلام مخالفت خود با برگزاری چنین کنسرتی؛ خواستار برخورد قاطع با افراد خطاکار شده است.
بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی بوشهر ضمن محکوم کردن این عمل زشت و اعلام تابعیت تمام و کمال از قانون؛ از نیروی انتظامی و مراجع قضایی تقاضا دارد تا با این افراد برخورد قاطع صورت گیرد.
مدیرکل ارشاد استان بوشهر:
مشکل متعصبان با محسن شریفیان است نه اجرای موسیقی/استانداری و فرمانداری بوشهر پیگیر شناسایی عاملان قطع برقاند
حمیده ماحوزی از پیگیری موضوع قطع برق هنگام اجرای موسیقی گروه لیان در شهر کلمه دشتستان توسط استاندای و فرمانداری بوشهر خبر داد و گفت: برخی از متعصبان تنها نسبت به آقای محسن شریفیان موضع دارند. در سال ۹۶ بیش از ۴۰۰ اجرای صحنهای موسیقی در استان بوشهر بدون هیچ مشکلی برگزار شده است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، کنسرت محسن شریفیان (آهنگساز و خواننده بوشهری و گروه لیان) که ۱۱ فروردین در شهر کلمه برگزار شد، با حواشی فراوانی در قبل و بعد از برگزاری روبرو شد. قطعی غیرعادی برق و اینترنت شهر کلمه از توابع استان بوشهر در حین اجرای کنسرت محسن شریفیان که به دستور یکی از مقامات این شهرستان انجام شد، باعث نیمه تمام ماندن کنسرت شریفیان و گروهش شد. در پی این مساله، امام جمعه برازجان و بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی بوشهر بیانیههایی مجزا صادر کرده و نسبت به این موضوع واکنشهایی متفاوت نشان دادند.
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان بوشهر در گفتگو با ایلنا، در واکنش به پیامدهای این اجرا گفت: ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان بوشهر مجوز را صادر کرده و پای آن هم ایستادیم چون قانونی بود. با توجه به اینکه فشارهایی آوردند که نمیگذاریم کنسرت برگزار شود اما پس از استعلامهای شورای تامین و فرمانداری دشتستان برای تامین امنیت، این مجوز را صادر کردیم و پای آن هم ایستادیم چون مجوز قانونی بود.
ماحوزی در تشریح جزئیات این برنامه گفت: هرچند این برنامه موسیقی، کنسرت نبود؛ درواقع برنامهای برای جشن میلاد حضرت علی (ع) بود که در بخشی از آن قرار بود گروه موسیقی لیان هم اجرا داشته باشد. بخشی از برنامه هم خوب پیش رفت حتی آقای شریفیان در این برنامه ۶ ترک خواند اما در پایان برنامهی ایشان، ناگهان برق قطع و دوباره وصل میشود و بار دیگر قطع میشود که با همکاری خوب نیروی انتظامی مردم محیط ورزشگاه را ترک میکنند.
او ادامه داد: بیش از ۵ هزار نفر در آن استادیوم که محل اجرای برنامه جشن بود، حضور داشتند اما خوشبختانه با آن اتفاقات کسی آسیبی ندید و مردم کاملا عادی استادیوم را ترک کردند. فرمانداری و استانداری بوشهر هم پیگیرند که مشخص شود چه کسانی مسبب قطعی برق در شب برگزاری جشن بودهاند اما تاکنون نتیجه به ما اعلام نشده است.
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان بوشهر درباره بیاینههایی که ازسوی امام جمعه برازجان و بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی بوشهر درباره گروه موسیقی لیان و این برنامه جشن صادر شده، گفت: همین مواضع روی این ماجراهایی که شب ۱۱ فروردین رخ داد، تاثیر گذاشته اما باید بدانید ما در سال ۹۶ حدود ۴۰۰ اجرای موسیقی صحنهای در استان بوشهر داشتهایم.
ماحوزی تصریح کرد: در این شهرستان، تنها با گروه آقای محسن شریفیان یعنی گروه لیان مخالفت میشود و هیچ گروه موسیقی دیگری چنین مشکلی ندارد. مثلا در همین شهر برازجان که امام جمعه آن معترض شدهاند، بیش از ۱۰ کنسرت در سال اخیر برگزار شده. میشود گفت برخی از متعصبان تنها نسبت به آقای شریفیان موضع دارند و در سایر موارد ما هیچ مشکلی تاکنون نداشتهایم.
او با بیان اینکه «بیشترین آمار اجرای موسیقی صحنهای در استانها متعلق به بوشهر بوده؛ درحالیکه این استان یک میلیون و صد هزار نفر جمعیت دارد» گفت: همه این اجراها هم مخاطب دارد و سالنهای ما پر است. اگر در روز سه سانس هم اجرا شود هر سه نوبت پر میشود؛ یعنی هیچ مشکلی در زمینه صدور مجوز برای اجرای موسیقی نداریم. برای آینده هم مشکلی در زمینه اجرای موسیقی به وجود نخواهد آمد. مجوزهای تازهای هم صادر شده و از هفته آینده اجرای کنسرتها در بوشهر ادامه مییابد.
علی شیرازی:
ایرج یک آوازخوان خودآموخته است/بسیاری از خوانندهها قبل میانسالی انعطاف صدایشان را از دست میدهند
علی شیرازی گفت: نوروز امسال من یکی از بزرگترین عیدیهای تمام عمرم را از آوازخوانی محبوب و بزرگ گرفتم؛ آن هم در دو روز پایانی سال و از طریق سفری دوروزه به همدان با استاد ایرج خواجه امیری. در این سفر به پاسخ بسیاری از پرسشهای کلیدیام درباره این هنرمند و نیز هنر آواز دست پیدا کردم.
به گزارش خبرنگار ایلنا، علی شیرازی (آوازخوان و آوازپژوه) که مقالههای بسیاری را درباره ایرج نوشته و به شیوه او هم آواز میخواند، گفت: همیشه پرسشهایی مهم و فنی درباره سبک و صدای ایرج بزرگ در خوانندگی برایم وجود داشت اما بهرغم دیدارهای عمومی و خصوصیای که پیشترها با ایشان داشتم، فرصت مناسبی برای طرح این پرسشها برایم پیش نیامده بود. در سفر اخیر که با هدف بزرگداشت ایرج توسط دوستان هنرمند موسیقی در همدان ازجمله نوین خوشنوا و محمد ثابتراد تدارک دیده شده بود، من هم دعوت داشتم و با استاد همراه شدم و در تمام طول راه و مسیر رفت و برگشت، با ایشان درباره ابهامها و پرسشهای دیرینهام همکلام شدم. شیرازی که چند سال است کتاب «صدای معیار» را درباره ایرج در دست نگارش دارد، گفت: ایرج همانطور که سالها پیش من در مقالهام در ماهنامه سینمایی فیلم نوشتم و مضمون آن در برنامه بزرگداشت ایرج در فرهنگسرای اندیشه به تأیید استاد شجریان هم رسید، صاحب صدای معیار در آواز ایرانی است و حاصل سفرم و یافتههایم از همراه بودن با این استاد بزرگ در تکمیل کتابم بسیار به کار خواهد آمد.
وی در توضیح این یافتههای مهم گفت: همیشه به دنبال این نکته کلیدی بودم که ایرج، شیوه آوازخوانی خاص خودش را از کجا به دست آورده و چگونه به آن دست پیدا کرده است. به همین منظور و بهعنوان یکی از پرسشهای اولیه در ابتدای سفر به همدان که با اتومبیل دوستم نوین خوشنوا صورت میگرفت، برای ایرج آواز سهگاه مثالیاش را که در جوانی و تقریباً به شیوه قدما خوانده بود به یاد آوردم و پرسیدم شما چگونه از آن گونه از آوازخوانی به شیوه مشهور و شناختهشده خودتان رسیدید؟ ایشان هم پاسخ داد من آواز مشهورم با مطلع شعری «من چیستم حکایت از یاد رفتهای» را زمانی خواندم که هنوز در تلاش برای یافتن سبک و سیاق شخصی خودم در خوانندگی بودم. در واقع من ردیف آوازی را از کودکی بهصورت خودآموز نزد پدرم یاد گرفته بودم که او هم خودش قبلاً از پدرش یعنی پدربزرگ من آموخته بود. در مراحل بعدی نیز نزد استاد ابوالحسن صبا به مدت دو سال، یکبار دیگر ردیف را دوره کردم اما کار به همین جا ختم نشد و در هر مرحله کوشیدم با آزمون و خطا به شیوه و صدای خاص خودم در آواز دست پیدا کنم.
شیرازی گفت: بدین ترتیب در مرحله بعدی، ایرج از طریق همنشینی و همخوانی با ساز چندین نوازنده مشهور و شاخص ویولون ایرانی نظیر پرویز یاحقی، حبیبالله بدیعی، اسدالله ملک، همایون خرم و علی تجویدی به نوعی از تحریرهای موسوم به «ویولونی» در آواز دست پیدا میکند که مختص خود اوست و بعد هم به قول خودش به قدری در این کار خبره میشود که زندهیاد حبیب بدیعی روزی به طنز به او میگوید حالا دیگر پا توی کفش ما ویولوننوازها میکنی!
شیرازی در توضیح نکته مهمی که در این بخش از صحبتهای ایرج نهفته است گفت: متأسفانه امروز بسیاری از هنرجویان علاقهمند به آواز، به تمامی اختیار حنجره و ذهن خود را به یک معلم و یک شیوه خاص از آوازخوانی میسپارند و در سرسپردگی محض به تبعیت واو به واو از مدلی از آموزش و خواندن مشغول میشوند و با اتمام این دورهها به تصور اینکه در کار خوانندگی به استادی و قابلیت اجرا رسیدهاند حتی به تدریس هم مشغول میشوند. در حالی که آوازخوانان بزرگ ما میکوشیدند از تمام منازل به سلامت عبور کنند در هر مرحله توشه لازم را به دست آورند. ایرج نیز از این قاعده مستثنا نبوده و در دوران طلایی آواز و موسیقی ملی به خوبی از فرصتهایی که پیش رو داشته بهره برده است.
وی گفت: در واقع آنچه در سفر همدان دیدم این بود که ایرج صرف نظر از گذراندن دورههای اولیه و آموختن گوشهها و دستگاهها، تا حد زیادی یک آوازخوان خودآموخته است. یعنی صرف نظر از آنچه ستونپایۀ هنر آوازخوانی یعنی ردیف آوازی است و او دورههایش را نزد پدرش و همچنین استاد صبا گذرانده، در مرحله مهم و به واقع اصلیترین مرحله آموزش آواز یعنی «فراگیری هنر خوانندگی» روی پای خودش ایستاده و کاملاً با گذر از مرحله آزمون و خطا به جایگاه فاخرش در این هنر دست یافته که حقش هم همین جایگاه رفیع بوده است.
شیرازی افزود: دیگر نکته مهمی که در این سفر در عین شگفتی دریافتم، این بود که صدای صحبت کردن و به اصطلاح تکلم ایرج هرچند ممکن است به اقتضای سن و سالش تا حدی به پیری گراییده باشد و مثلاً «پیرمردی» به نظر برسد اما هنگام اجرای آواز، دیگر جنس و قدرت صدایش اینگونه نیست و در کمال تعجب در همدان دیدم که ایشان با چه قدرتی روی صحنه آواز میخواند و در محدوده توان یک خوانندۀ ۸۶ ساله بسیار هم خوب به نظر میرسد. همچنان که همین سه ماه پیش در مراسم جشن زادروزش در سالن آمفی تئاتر روزنامه ایران نیز دیدم که چقدر با قدرت آواز خواند. بیتردید علت این دوام و طول هنرنمایی در زندگی ایرج به استفاده درست ایشان از همه ظرفیتهای صدایش و دستیابی به حجم مفید صدا و امکانات حنجرهاش برمیگردد که جلوی بروز بسیاری از آسیبها را در طول زمان میگیرد. بر خلاف بسیاری از دوستان خواننده که امروز هنوز به میانسالی نرسیدهاند قدرت و انعطاف حنجره و صدایشان را به سبب استفاده نادرست و انتخابهای نه چندان دقیق در نوع خواندن و شیوه و اصلاً تقلید غیرعلمی از دست میدهند.
حال و روز ناخوش این روزهای استاد حسن ناهید/استاد محجوب موسیقی ایران در بستر بیماری است
حسن ناهید استاد و پیشکسوت نینوازی کشورمان این روزها به دلیل دست و پنجه نرم کردن با چند بیماری، احوال خوبی ندارد و ماههاست که گرفتار بستر بیماری شده است.
حسن ناهید در گفتگو با خبرنگار ایلنا، درباره وضعیت جسمیاش گفت: مدتها بود که از مشکل قلبی رنج میبردم و یکی از رگهای قلبم حدود 95 درصد و دو رگ دیگر حدود 60 درصد مسدود شده بودند که پیش از عید نوروز مورد عمل جراحی قرار گرفتم و پزشکان معالجم برایم بالن کار گذاشتند.
این موزیسین و پیشکسوت نینوازی در ادامه افزود: متاسفانه چندی پیش نیز بر اثر زمین خوردن دندهام دچار ترکخوردگی شده و پزشک معالجم تاکید کرده که استراحت مطلق داشته باشم. از طرف دیگر مدتهاست که به دلیل مشکلاتی که برای دندانهایم به وجود آمده، نتوانستهام نوازندگی کنم و اخیرا هم برخی از دندانهایم را کشیدهام.
وی همچنین عنوان کرد: این درحالی است که از برخی بیماریهای دیگر نیز رنج میبرم و مجبور هستم بهطور روزانه از داروهای مختلفی استفاده کنم و آمپول بزنم. مجموع همه این عوامل و بیماریها باعث شده تا مدتها در بستر بیماری باشم و روزهای سختی را پشت سر بگذارم.
حسن ناهید گفت: با این وجود دلم میخواهد سال جدید و فرا رسیدن بهار را به مردم کشورم تبریک بگویم و برای همه آرزوی سلامتی و خوشبختی و شادکامی کنم. امیدوارم امسال برای اهالی موسیقی نیز سال پربار و درخشانی باشد و خبرهای خوبی را در پیش رو داشته باشیم.
این نوازنده 74 ساله، سابقه همکاری با ارکستر گلها (به رهبری روحالله خالقی)، ارکستر صبا (به رهبری حسین دهلوی) و ارکستر پایور (به رهبری فرامرز پایور) را در کارنامه خود دارد و در کنسرتهای بسیاری در داخل و خارج از ایران به هنرنمایی پرداخته است. او همچنین با خوانندگانی چون حسین قوامی، محمدرضا شجریان، محمود محمودی خوانساری و عبدالوهاب شهیدی همکاری داشته است.
حسن ناهید چندی پیش نیز درباره نحوی ورودش به عرصه موسیقی به ایلنا گفته بود: در سال 1332 که نوازندگی نی هفت بند را شروع کردم و 10 سال بیشتر سن نداشتم در کل ایران تنها یک نوازنده نی به این صورت وجود داشت و آن هم استاد کسایی بود. ساز نیچوپانی در مناطق مختلف ایران وجود داشت که به درد اجرای موسیقی دستگاهی نمیخورد. اما در زمینه نی هفت بند فقط در اصفهان نوازنده داشتیم. نی هفت بند از "هفت بند" و "شش گره" تشکیل شده است و به درد اجرای موسیقی دستگاهی میخورد. من در آن زمان در شیرزا بودم. من زمانی به اصفهان آمدم و یک نی هفت بند از یک نوازنده دورهگرد خریدم و با نگاه کردن به او بهصورت خودآموز شروع به تمرین کردم. در هفده سالگی هم راهی تهران شدم و به برنامه گلها راه پیدا کردم. در آن زمان استاد حسین دهلوی خدمت بزرگی با یاد دادن نت به من انجام داد و بعد هم مرا به مرحوم نصرتالله خان گلپایگانی معرفی کرد و بعدها با هوشنگ ظریف و محمد اسماعیلی و افلیا پرتو آشنا شدم. در سال 1339 دو نوازنده نی در ایران بودیم.